نکروپولیس باندیتاچا: شهری خاموش در قلب تمدن اتروسک
به گزارش مجله سایه، نکروپولیس باندیتاچا (Necropolis Banditaccia) در نزدیکی شهر چروتری (Cerveteri) ایتالیا، به عنوان یکی از وسیعترین و تأثیرگذارترین گورستانهای به جا مانده از تمدن کهن اتروسک، جایگاهی منحصربهفرد در باستانشناسی جهان دارد. این محوطه عظیم، نه تنها آرامگاه هزاران تن از اتروسکها طی قرون متمادی بوده، بلکه به مثابه سندی زنده، گواهی بر دستاوردها و پیچیدگیهای فرهنگی است که طی نه قرن، از قرن نهم تا قرن اول پیش از میلاد، نخستین تمدن شهری را در کرانههای شمالی مدیترانه شکوفا ساخت. اهمیت استثنایی باندیتاچا، در کنار نکروپولیس مونتهروزی در تارکوینیا، سبب شد تا در سال 2004 میلادی، این دو مجموعه در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسند و ارزش جهانی برجسته آنها مورد تأکید قرار گیرد.

در غیاب منابع مکتوب گسترده از اتروسکها، که بخش عمدهای از دانش ما در مورد آنها را به حدس و گمان وامیدارد، گورستانهایی چون باندیتاچا اهمیتی مضاعف مییابند. این محوطهها صرفاً مکانهایی برای دفن مردگان نیستند، بلکه به "آرشیوهایی سنگی" میمانند که اطلاعات حیاتی درباره تمدنی عمدتاً خاموش را در خود نهفتهاند. شواهد مادی به دست آمده از این گورستانها، بهویژه معماری مقابر که خانههای مردگان را با دقت شبیهسازی کردهاند، همچنین نقاشیها، نقوش برجسته و انبوه اشیاء تدفینی، به طور مستقیم پنجرهای به سوی جنبههای گوناگون زندگی اتروسکها میگشایند. از طریق این بقایای مادی است که میتوان به درکی از معماری مسکونی، ابزار و وسایل روزمره، و از همه مهمتر، باورهای عمیق این مردمان در مورد زندگی و مرگ دست یافت؛ اطلاعاتی که از طریق متون محدود باقیمانده به سختی قابل حصول است. بنابراین، نکروپولیس باندیتاچا از جایگاه یک گورستان صرف فراتر رفته و به یکی از منابع اولیه و حیاتی برای بازسازی و فهم تمدن رازآمیز اتروسک بدل شده است.
برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.
تمدن اتروسک: نگاهی به دنیایی گمشده
اتروسکها، که خود را "راسنا" (Rasna) مینامیدند، قومی غیرهندواروپایی بودند که در ناحیه مرکزی ایتالیا، منطبق بر توسکانی امروزی، سکنی گزیدند و تمدنی درخشان را از حدود سال 700 پیش از میلاد تا اواسط قرن اول پیش از میلاد، همزمان با قدرتیابی روم، به وجود آوردند. در مورد خاستگاه دقیق اتروسکها نظریات متفاوتی وجود دارد، اما شواهد فزاینده، از جمله مطالعات ژنتیکی اخیر، به ریشههای آناتولیایی (احتمالاً هیتی و لیدیایی) اشاره دارند. علاوه بر این، پیوندهای فرهنگی عمیقی میان اتروسکها و تمدنهای باستانی آسیای صغیر و خاور نزدیک قابل مشاهده است.
زبان اتروسکی، که هنوز به طور کامل رمزگشایی نشده، زبانی منحصربهفرد و غیرهندواروپایی است. الفبای آنها، که از الفبای فنیقی و یونانی تأثیر پذیرفته بود، خود نیز به نوبه خود بر شکلگیری الفبای لاتین تأثیرگذار بود. الواح زرین پیرگی، که متنی دوزبانه به اتروسکی و فنیقی را در بر دارد، نمونهای شاخص از این تعاملات فرهنگی و زبانی است. مذهب اتروسکها پیچیده، اسرارآمیز و عمیقاً ریشهدار در زندگی روزمره آنها بود. آنها به خدایان متعددی چون تینیا (همتای ژوپیتر رومی)، یونی (همتای یونو) و منروا (همتای مینروا) اعتقاد داشتند و بر این باور بودند که نیروهای الهی بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیرگذارند. پیشگویی، بهویژه از طریق بررسی امعاء و احشاء حیوانات قربانی شده (هاروسپیسی)، نقش مهمی در آیینهای مذهبی آنها ایفا میکرد.
باور به زندگی پس از مرگ، یکی از محورهای اصلی فرهنگ اتروسکی بود و این اعتقاد عمیق، در ساخت مقابر باشکوه و پر از جزئیات و همچنین در ماهیت اشیاء تدفینی که همراه مردگان به خاک سپرده میشد، بازتابی گسترده یافته است. هنر اتروسکی، ضمن تأثیرپذیری از هنر یونان، بهویژه در زمینه گلدانسازی، ویژگیهای منحصربهفرد خود را نیز توسعه داد. از جمله این ویژگیها میتوان به مهارت در فلزکاری، ساخت مجسمههای سفالی بزرگ و بهخصوص، سنت مجسمهسازی از چهره واقعی افراد در زمان حیاتشان برای نصب بر روی خاکستردانها و تابوتهای سنگی اشاره کرد که بعدها بر هنر پرترهسازی رومی تأثیر گذاشت.
اتروسکها نه تنها تمدنی مستقل و قابل توجه با دستاوردهای خاص خود بودند، بلکه نقشی حیاتی به عنوان واسطههای فرهنگی در شبهجزیره ایتالیا ایفا کردند. تعاملات گسترده آنها با سایر فرهنگهای مدیترانهای، بهویژه یونانیها و فنیقیها، امکان انتقال بسیاری از عناصر فرهنگی را فراهم آورد. آنها الفبای یونانی را اقتباس کرده و با تغییراتی برای زبان خود به کار گرفتند و همین الفبای تغییریافته، بعدها مبنای الفبای لاتین شد. تمدن روم در مراحل اولیه شکلگیری خود، به شدت تحت تأثیر همسایگان اتروسکی خود قرار داشت و بسیاری از جنبههای فرهنگی، از جمله نمادهای قدرت، آیینهای مذهبی و حتی ساختارهای شهری را از آنها وام گرفت. بدین ترتیب، اتروسکها به مثابه یک "پل فرهنگی" عمل کردند و میراث فرهنگی یونان و شرق باستان را به تمدن نوپای روم و از طریق آن، به بخش وسیعی از تمدن غرب منتقل ساختند.
مذهب اتروسکها، با تأکید بر تفسیر اراده خدایان برای تمام جنبههای زندگی و بهخصوص باور عمیق به زندگی پس از مرگ و لزوم تدارک برای آن، نیروی محرکه اصلی در تولید بخش عمدهای از آثار هنری و معماری باشکوهی بوده است که امروزه از این تمدن باقی مانده است. هنر آنها صرفاً جنبه زیباییشناختی نداشت، بلکه عمیقاً کاربردی و آیینی بود. اعتقاد به اینکه فرد متوفی در جهان پس از مرگ به محیطی شبیه به خانه و وسایلی مشابه آنچه در زندگی دنیوی داشته نیاز دارد، منجر به ساخت مقابری شد که با دقت و جزئیات فراوان، خانههای زندگان را بازآفرینی میکردند. همچنین، اشیاء گرانبها، ابزار کار، سلاح و وسایل شخصی همراه با مردگان دفن میشد تا در زندگی دیگر مورد استفاده قرار گیرند. در نتیجه، بخش قابل توجهی از هنر و معماری اتروسکی که امروزه میشناسیم، ماهیتی تدفینی و مذهبی دارد و مستقیماً از این باورهای ریشهدار نشأت گرفته است.
باندیتاچا: شهر مردگان
نکروپولیس باندیتاچا در نزدیکی شهر امروزی چروتری، که در دوران باستان با نام کایره (Caere) شناخته میشد، در منطقه لاتزیو و در شمال شهر رم واقع شده است. این گورستان با وسعتی در حدود 400 هکتار، که تنها 10 هکتار آن برای بازدید عموم آمادهسازی شده، عنوان وسیعترین گورستان باستانی در کل منطقه مدیترانه را به خود اختصاص داده است. نام "باندیتاچا" ریشه در تاریخ متأخرتری دارد و از واژه "باندو" (bando) به معنای اجاره دادن یا واگذاری زمینها توسط مالکان محلی به مردم چروتری گرفته شده است.
یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای باندیتاچا، سازماندهی و طرحبندی آن به شکل یک شهر واقعی است. این "شهر مردگان" دارای خیابانهای اصلی و فرعی، میدانهای کوچک و محلههای مشخص است که گویی نقشه "شهر زندگان" را در دنیایی دیگر بازتولید میکند. خیابانهای مهمی چون "ویا دلی اینفری" (Via degli Inferi به معنای خیابان مردگان یا جهان زیرین) و دو جاده باستانی دیگر به نامهای "ویا دِ مونتی چریتی" (Via dei Monti Ceriti) و "ویا دِ مونتی دلا تولفا" (Via dei Monti della Tolfa) که قدمت آنها به قرن ششم پیش از میلاد میرسد، شریانهای اصلی این شهر خاموش را تشکیل میدهند.
مقابر موجود در باندیتاچا، گستره زمانی وسیعی را از قرن نهم پیش از میلاد، همزمان با فرهنگ ویلانوایی، تا اواخر دوره اتروسک در قرن سوم پیش از میلاد در بر میگیرند. این تداوم نهصد ساله، باندیتاچا را به موزهای بینظیر از تکامل شیوههای تدفین، معماری مقابر و باورهای مربوط به مرگ در تمدن اتروسک تبدیل کرده است. همانطور که پیشتر اشاره شد، به دلیل کمبود شدید منابع مکتوب از اتروسکها، مقابر باندیتاچا که بسیاری از آنها به شکل کلبه یا خانههای مسکونی با جزئیات ساختاری فراوان در دل صخرههای توف حکاکی شدهاند، تنها شواهد باقیمانده و دست اول از معماری مسکونی اتروسکی از دوران کهن تا دوره هلنیستی را ارائه میدهند. این مقابر به باستانشناسان اجازه میدهند تا طرح خانهها، نحوه تقسیمبندی فضاها و حتی برخی از جزئیات تزئینی رایج در منازل اتروسکی را بازسازی کنند.
طرح شهر-مانند باندیتاچا صرفاً یک تقلید ساده و ظاهری از شهر زندگان نیست، بلکه بیانگر یک جهانبینی پیچیده و عمیق است. اتروسکها مقابر خود را به شکل خانههای مسکونی میساختند و این "خانههای ابدی" را در یک ساختار شهری با خیابانها، میدانها و محلهها سازماندهی میکردند. چنین سازماندهی دقیقی فراتر از نیازهای صرفاً عملکردی برای دفن مردگان است و نشاندهنده یک قصد و مفهوم عمیقتر فرهنگی و مذهبی است. اگر زندگی پس از مرگ صرفاً یک حالت روحانی و غیرمادی تلقی میشد، نیازی به چنین بازسازی دقیق و پرزحمتی از محیط زندگی دنیوی، آن هم در مقیاس یک شهر، وجود نداشت. بنابراین، این "شهر مردگان" نشان میدهد که اتروسکها زندگی پس از مرگ را به شکلی بسیار مادی و ملموس، و به عنوان ادامه مستقیم زندگی فعلی، با همان نیازها، ساختارهای اجتماعی و روابط فضایی، تصور میکردند. در این دیدگاه، مرز بین دنیای زندگان و مردگان بسیار سیال و نفوذپذیر بوده و نکروپولیس به یک "جامعه موازی" برای مردگان تبدیل میشود که تداوم فعال حیات را، و نه صرفاً یادبودی از آن را، تضمین میکند.
استفاده طولانی مدت از باندیتاچا به عنوان مکان دفن، که نزدیک به نه قرن به طول انجامید ، و همچنین تنوع چشمگیر سبکهای مقابر موجود در آن، نشاندهنده اهمیت پایدار و مرکزی این مکان به عنوان یک فضای مقدس و هویتی برای جامعه اتروسک شهر کایره است. انتخاب مداوم یک مکان برای دفن در طول نسلهای متمادی، معمولاً نشاندهنده اهمیت مذهبی، فرهنگی و نمادین آن مکان برای یک جامعه است. باندیتاچا در طول این قرنها شاهد تحولات فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی این تمدن بوده و این تحولات در معماری و تزئینات مقابر آن منعکس شده است. تغییرات در سبک مقابر، از چالههای ساده ویلانوایی تا تومولوسهای باشکوه دوره شرقگرایی و مقابر حجرهای و تاسشکل دورههای بعدی، بازتابدهنده تغییرات در باورها، میزان ثروت، تأثیرات فرهنگی خارجی و روندهای هنری در جامعه اتروسک در طول زمان است. بنابراین، باندیتاچا نه تنها یک گورستان، بلکه یک "پالیمپسست" فرهنگی غنی است که لایههای مختلف تاریخ و تحول تمدن اتروسک را در خود حفظ کرده و به ما امکان میدهد تا این دگرگونیها را از نزدیک مطالعه کنیم.
شاهکارهای معماری در مقابر باندیتاچا
نکروپولیس باندیتاچا به دلیل تنوع و غنای معماری مقابرش شهرت جهانی دارد. این مقابر نه تنها از نظر ساختاری متفاوت هستند، بلکه تکامل باورها و شیوههای زندگی اتروسکها را نیز به نمایش میگذارند.
انواع اصلی مقابر در نکروپولیس باندیتاچا
نوع مقبره (Tomb Type) | ویژگیهای کلیدی معماری (Key Architectural Features) | دوره زمانی معمول (Typical Period) | اهمیت/تفسیر (Significance/Interpretation) | نمونه(ها) (Example(s)) |
---|---|---|---|---|
چالهای (Pit Grave) | گودال ساده، خاکستر در خاکستردان | ویلانوایی (قرن 9-8 پ.م) | قدیمیترین شیوه، سوزاندن جسد | - |
تومولوس (Tumulus) | تپه خاکی مدور بر روی سازه سنگی، اتاقهای داخلی متعدد شبیه به خانه (دروموس، تالار، اتاقها) | شرقگرایی و کهن (قرن 7-6 پ.م) | مقابر خانوادگی اشرافی، نمایش قدرت و ثروت، بازسازی خانه برای زندگی پس از مرگ | مقبره رگولینی-گالاسی، مقبره سپرها و کرسیها، تومولوس منگارلی |
کلبهای (Hut-shaped) | حکاکی شده در صخره به شکل کلبههای مسکونی با سقف شیروانی | کهن (قرن 7-6 پ.م) | شواهد مستقیم از معماری مسکونی اتروسکی | مقبره کلبه (Tomba della Capanna) |
تاس-شکل (Dice-shaped) | مکعبی یا مستطیلی، ساده، اغلب در ردیفهای منظم در امتداد خیابانها | کهن و کلاسیک (قرن 6-4 پ.م) | طرح شهری، احتمالاً برای طبقه متوسط یا خانوادههای کمتر مرفه | در امتداد ویا دِ مونتی چریتی (Via dei Monti Ceriti) |
زیرزمینی (Hypogeum) | کاملاً کنده شده در دل صخره، اغلب با پلکان ورودی و تزئینات داخلی (نقوش برجسته، نقاشی) | کلاسیک و هلنیستی (قرن 5-3 پ.م) | استفاده بهینه از فضای صخرهای، مقابر خانوادگی با تزئینات دقیق | مقبره نقوش برجسته (Tomba dei Rilievi) |
مقابر چالهای و گودالهای ساده، که خاکستر مردگان در آنها قرار داده میشد، به قدیمیترین دوره حضور اتروسکها، یعنی فرهنگ ویلانوایی (قرن نهم پیش از میلاد)، تعلق دارند. با گذشت زمان و افزایش ثروت و پیچیدگی اجتماعی، به ویژه در دوره شرقگرایی (قرن هفتم پیش از میلاد)، تومولوسها پدیدار شدند. اینها سازههای دایرهای عظیمی از سنگ توف هستند که با تپههای بزرگی از خاک پوشیده شدهاند و اغلب بیش از یک مقبره خانوادگی را در خود جای دادهاند. فضای داخلی این تومولوسها با دقت از دل صخره تراشیده شده و خانههای مردگان را با تمام جزئیات، شامل راهرو ورودی (دروموس)، تالار مرکزی و چندین اتاق جانبی، بازسازی میکند. تومولوس منگارلی و تومولوس ماروی نمونههای بارزی از این نوع مقابر هستند.
نوع دیگری از مقابر، مقابر تاس-شکل (Dice tombs یا Dadi tombs) هستند که به صورت مکعبهای سنگی ساده در ردیفهای طولانی در امتداد خیابانهای نکروپولیس ساخته شدهاند و ظاهری شبیه به بلوکهای یک شهر مدرن به محوطه میبخشند. این طرح سازمانیافته احتمالاً برای تسهیل مراسم تشییع جنازه و گردهماییهای یادبود مورد استفاده قرار میگرفته است. مقابر کلبهای شکل (Hut-shaped tombs) نیز از اهمیت ویژهای برخوردارند، زیرا مستقیماً به شکل کلبههای مسکونی اتروسکی با سقفهای کاهگلی حکاکی شدهاند و شواهد بینظیری از معماری خانههای معمولی اتروسکی ارائه میدهند. مقبره کلبه (Tomba della Capanna) نمونهای برجسته از این نوع است. در نهایت، مقابر زیرزمینی (Hypogeum tombs) که کاملاً در دل صخره کنده شدهاند و گاهی با پلکانهای طولانی به فضاهای داخلی پر از تزئینات راه مییابند، نشاندهنده مهارت اتروسکها در کار با سنگ و استفاده بهینه از محیط طبیعی است.
فضاهای داخلی مقابر، صرف نظر از نوع بیرونی آنها، اغلب با هدف بازسازی دقیق خانههای مردگان طراحی شدهاند. اتاقها، مبلمان سنگی حکاکی شده مانند تختها و صندلیها، و سقفهایی که تیرهای چوبی و ساختار سقف خانههای واقعی را تقلید میکنند، همگی گواهی بر این مدعا هستند. تزئینات داخلی شامل کندهکاری روی دیوارها، نقاشیهای دیواری (اگرچه در باندیتاچا کمتر از تارکوینیا مشهود است یا در طول زمان از بین رفته) و بهویژه نقوش برجسته گچی (stucco reliefs) است که در برخی مقابر به وفور یافت میشود.
در میان هزاران مقبره باندیتاچا، برخی به دلیل معماری، تزئینات یا یافتههایشان از شهرت و اهمیت بیشتری برخوردارند:
- مقبره نقوش برجسته (Tomba dei Rilievi): این مقبره که به قرن چهارم تا دوم پیش از میلاد تعلق دارد و متعلق به خانواده اشرافی ماتونا بوده، یکی از شگفتانگیزترین مقابر اتروسکی است. دیوارهای داخلی و ستونهای آن با مجموعهای استثنایی از نقوش برجسته گچی رنگی پوشیده شده است که ابزار و وسایل زندگی روزمره، اثاثیه منزل، حیوانات خانگی، انواع سلاحها و زرهها، نمادهای اقتدار و همچنین موجودات اساطیری مانند سربروس (سگ سهسر نگهبان جهان زیرین) و یک دیو جهان زیرین را با جزئیات خیرهکننده به تصویر میکشد. این مقبره دارای 32 جایگاه اصلی برای قرار دادن اجساد و 12 طاقچه دیگر در بالای آنهاست.
- مقبره سرستونها (Tomba dei Capitelli): این مقبره متعلق به اواسط قرن ششم پیش از میلاد، به خاطر دو ستون داخلیاش که از سنگ تراشیده شده و سرستونهایی به سبک ایولیایی (Aeolian) دارند، مشهور است. سقف آن به صورت صندوقیشکل (coffered) کار شده و تختهای تدفین سنگی، کلینای (تختهایی که در مهمانیها برای لم دادن استفاده میشد) را تداعی میکنند. سه درگاه ورودی این مقبره با نماد اتروسکی در به جهان پس از مرگ تزئین شدهاند.
- مقبره سپرها و کرسیها (Tomba degli Scudi e delle Sedie): این مقبره که در اواسط قرن ششم پیش از میلاد ساخته شده، یکی از بزرگترین تومولوسهای باندیتاچا با قطری حدود 40 متر است. ساختار داخلی آن شامل یک دروموس ورودی، دهلیز، دو اتاق جانبی و یک سالن مستطیلی با سقف مسطح و تیرهای برجسته است. چهارده سپر جنگی بر روی دیوارهای آن حکاکی شده و دو صندلی (یا تخت پادشاهی) با پشتی خمیده و زیرپایی در انتهای سالن قرار دارد که احتمالاً زمانی مجسمههای سفالی بزرگان خانواده بر روی آنها قرار داشته است.
- مقبره رگولینی-گالاسی (Regolini-Galassi Tomb): این مقبره، متعلق به اواسط قرن هفتم پیش از میلاد، نمونهای برجسته از مقابر بسیار مجلل و پر از اشیاء گرانبهای دوره شرقگرایی است که ثروت فزاینده اتروسکها در آن دوران را به خوبی نشان میدهد. این مقبره برای زنی با رتبه اجتماعی بسیار بالا ساخته شده و شامل یک راهروی طولانی با اتاقهای بیضیشکل جانبی و یک اتاق اصلی است. در میان یافتههای آن، اشیاء زینتی متعدد از طلا، نقره و برنز و حتی یک ارابه برنزی با پوشش چهارچرخ وجود داشته است.
- سایر مقابر قابل توجه عبارتند از: مقبره شیرهای نقاشیشده (Tomba dei Leoni dipinti)، مقبره امواج دریا (Tomba delle Onde Marine)، مقبره آلکوا (Tomba dell'Alcova)، مقبره گلدانهای یونانی (Tomba dei Vasi Greci) و مقبره کلبه (Tomba della Capanna) که هر یک به نوبه خود جنبهای از هنر و معماری تدفینی اتروسک را روشن میسازند.
جزئیات دقیق معماری داخلی مقابر، از جمله بازسازی مبلمان، ابزارها و وسایل زندگی، بهویژه در مقبرهای مانند مقبره نقوش برجسته ، نشان میدهد که این آرامگاهها نه تنها به عنوان سرپناهی برای مردگان، بلکه به عنوان "کپسولهای زمان" عمل میکردند. اتروسکها با ساخت این خانههای ابدی و تجهیز آنها با وسایل روزمره، ابزار کار، سلاحها و حتی تصاویر حیوانات خانگی ، در تلاش بودند تا جنبههای مادی و اجتماعی زندگی دنیوی را در جهان پس از مرگ حفظ کرده و تداوم بخشند. این صرفاً یک "باور" به زندگی پس از مرگ نیست؛ بلکه یک تلاش فعال و هدفمند برای "بازآفرینی" آن زندگی در محیطی آشنا و مجهز است. مقبره به فضایی برای ادامه زندگی تبدیل میشود، نه فقط یک مکان استراحت غیرفعال. این معماری، حافظه زندگی فرد و جامعه او را به جهان پس از مرگ منتقل میکند و سعی در جاودانه ساختن آن دارد.
ساختار تومولوسهای بزرگ که اغلب چندین مقبره متعلق به یک خانواده را در خود جای میدادند ، نه تنها نشاندهنده ثروت و جایگاه اجتماعی والای آن خانوادهها، بلکه تأکیدی بر اهمیت پیوندهای خانوادگی، تداوم نسل و میراث در فرهنگ اتروسک است. ساخت چنین بناهای یادبود عظیمی نیازمند منابع مالی و نیروی کار قابل توجهی بوده است که تنها در اختیار خانوادههای متمول و قدرتمند قرار داشت. دفن چندین نسل از یک خانواده در یک تومولوس ، نمادی از انسجام و پایداری خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی مهم بود. بنابراین، این بناهای یادبود، فراتر از مقابر فردی، به عنوان نمادهای خانوادگی عمل میکردند و حضور، قدرت و هویت خانواده را در چشمانداز وسیع "شهر مردگان" و در نتیجه در حافظه جمعی جامعه، تثبیت میکردند.
باورهای اتروسکی: زندگی، مرگ و جهان پس از مرگ
اتروسکها اهمیت فوقالعادهای برای تجهیز مردگان خود با تمامی وسایل و امکانات لازم برای زندگی پس از مرگ قائل بودند. این باور عمیق در تمامی جنبههای هنر تدفینی آنها، از نقاشیهای پر جنب و جوش دیواری مقابر گرفته تا مجسمهها، تابوتهای سنگی و انبوه ظروف سفالی و فلزی که همراه مردگان دفن میشد، به وضوح قابل مشاهده است. در مراحل اولیه تمدن اتروسک، تصور آنها از زندگی پس از مرگ، بازتابی مستقیم از زندگی دنیوی بود. مردگان معمولاً سوزانده میشدند و خاکستر آنها در ظروفی خاص، که گاه به شکل کلبههای مسکونی کوچک ساخته میشدند (خاکستردانهای کلبهای شکل)، به عنوان "خانهای" دیگر برای زندگی پس از مرگ قرار میگرفت.
با گذشت زمان و به ویژه در دوره شرقگرایی (از حدود 750 تا 575 پیش از میلاد)، زمانی که اتروسکها از طریق تجارت منابع طبیعی خود با سایر فرهنگهای مدیترانهای به ثروت هنگفتی دست یافتند، مقابر آنها نیز به طور فزایندهای مجللتر و باشکوهتر شدند. مقبره رگولینی-گالاسی در چروتری، نمونهای بارز از این تحول است که نشان میدهد چگونه یک "خانه" ساده برای مردگان به کاخی باشکوه و پر از اشیاء گرانبها تبدیل شد. طیف وسیعی از اشیاء، از وسایل روزمره مانند ابزار و سلاح گرفته تا کالاهای لوکس و زینتی نظیر جواهرات طلا، نقره و کهربا، ظروف برنزی و نقرهای گرانقیمت، و حتی ارابههای جنگی و تشریفاتی، همراه مردگان به خاک سپرده میشد. تمامی این اشیاء با این هدف در مقبره قرار داده میشدند که فرد متوفی بتواند در دنیای دیگر از آنها استفاده کند.
دین اتروسکی، که در بخشهایی از آن هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، شامل باور به خدایان متعدد و یک جهان زیرین پیچیده بود. متون مذهبی آنها، که مجموعاً با عنوان "اتروسکا دیسیپلینا" (Etrusca Disciplina) شناخته میشوند، کیهان، ساختار جهان و جهان زیرین را توصیف میکردند. تصاویر دیوها، موجودات اساطیری و خدایان جهان زیرین در تزئینات برخی مقابر، مانند آنچه در مقبره نقوش برجسته دیده میشود، گواهی بر این باورهاست. مراسم مذهبی آنها گاه شامل قربانیهای متعدد و خونریزی بود و شواهدی مبنی بر قربانی کردن انسان نیز در برخی موارد وجود دارد. حتی بازیهای خونینی، که به عنوان شکل اولیه مبارزات گلادیاتوری شناخته میشوند، برای آرام کردن روح فرد متوفی و خشنودی خدایان جهان زیرین انجام میشد.
باور اتروسکها به زندگی پس از مرگ به طرز شگفتانگیزی مادی و ملموس بود. آنها صرفاً به بقای یک روح غیرمادی اعتقاد نداشتند، بلکه به ادامه نوعی زندگی جسمانی با نیازها، فعالیتها و روابط اجتماعی مشابه زندگی دنیوی باور داشتند. این "مادیگرایی معنوی" توضیحدهنده دقت و وسواس آنها در بازسازی خانههای مسکونی در مقابر و همچنین فراوانی و تنوع اشیاء تدفینی است. اتروسکها مردگان خود را با طیف وسیعی از اشیاء مادی، از جمله وسایل روزمره، غذا، نوشیدنی، جواهرات و حتی ارابه دفن میکردند و مقابر را به گونهای طراحی میکردند که خانههای زندگان را با تمام جزئیات بازسازی کنند. این اقدامات نشان میدهد که آنها عمیقاً معتقد بودند که فرد متوفی در جهان دیگر به این اشیاء و این محیط آشنا نیاز خواهد داشت. اگر زندگی پس از مرگ صرفاً روحانی و غیرمادی تصور میشد، چنین تأکید وسواسگونهای بر فراهم کردن امکانات مادی وجود نمیداشت. بنابراین، به نظر میرسد که برای اتروسکها، مرز بین این جهان و جهان دیگر، و حتی بین جسم و روح، بسیار کمتر از آنچه در بسیاری از فرهنگهای دیگر (مانند باورهای افلاطونی در یونان) میبینیم، مشخص و قاطع بوده است. معنویت آنها از طریق ابزارها و تجربیات مادی بیان و تجربه میشد.
تجمل و غنای برخی مقابر و اشیاء تدفینی، بهویژه مقابر متعلق به طبقات بالای جامعه اتروسکی ، نشان میدهد که جایگاه اجتماعی و ثروت فرد حتی پس از مرگ نیز از اهمیت برخوردار بود و از طریق شکوه مقبره به نمایش گذاشته میشد. تفاوت قابل توجهی در اندازه، تزئینات و غنای اشیاء تدفینی در مقابر مختلف مشاهده میشود که بازتابدهنده سلسلهمراتب اجتماعی در جامعه اتروسک است. مقابر افراد مرفه مانند آنچه در مقبره رگولینی-گالاسی یافت شده، بسیار مجلل و سرشار از اشیاء گرانبها هستند. این تجمل، فراتر از تأمین نیازهای اولیه برای زندگی در جهان پس از مرگ است. نمایش ثروت و قدرت از طریق بناهای یادبود و اشیاء گرانبها، یک رفتار رایج در بسیاری از جوامع باستانی برای تثبیت و اعلام جایگاه اجتماعی بوده است. بنابراین، به نظر میرسد که مقابر اتروسکی، بهویژه مقابر نخبگان، نه تنها برای آسایش و رفاه فرد متوفی در جهان دیگر، بلکه برای نمایش و تداوم جایگاه اجتماعی خانواده او در برابر جامعه زندگان و شاید حتی برای تحت تأثیر قرار دادن خدایان و موجودات جهان پس از مرگ ساخته میشدند. مقبره در اینجا به صحنهای برای نمایش اجتماعی تبدیل میشود که حتی پس از مرگ نیز ادامه دارد.
کشف و حفاظت از یک میراث کهن
گورستانهای اتروسکی، از جمله باندیتاچا، قرنهاست که شناخته شدهاند و حتی هنرمندان دوره رنسانس مانند میکل آنژ از برخی از آنها، مانند نکروپولیس تارکوینیا، بازدید کردهاند. با این حال، کاوشهای باستانشناسی سیستماتیک در باندیتاچا تنها از اوایل قرن بیستم آغاز شد. اولین دور کاوشها در این گورستان عظیم، پیش از سال 1909 میلادی شروع نشد و اولین کارزار کاوش گسترده توسط باستانشناس ایتالیایی، رانیِرو منگارلی (Raniero Mengarelli)، بین سالهای 1906 و 1936 انجام گرفت. منگارلی موفق شد در سال 1927، خیابان اصلی نکروپولیس را که بعدها "ویا دلی اینفری" نام گرفت، نمایان سازد. پس از یک وقفه طولانی که متأسفانه طی آن محوطه مورد دستبرد حفاران غیرمجاز قرار گرفت، تحقیقات باستانشناسی در دهه 1960 میلادی تحت هدایت ماریو مورتی (Mario Moretti) از سر گرفته شد. در این میان، نباید از نقش برجسته ماسیمو پالوتینو (Massimo Pallottino)، یکی از بزرگترین اتروسکشناسان قرن بیستم، در مطالعات مربوط به چروتری و تمدن اتروسک غافل ماند.
کاوشها در طول قرنها، که متأسفانه گاهی به صورت آشفته و غیرقانونی نیز انجام شدهاند، منجر به کشف هزاران شیء غنی و نفیس از جمله ظروف سرامیکی، جواهرات، ابزارآلات و آثار هنری شده است که امروزه زینتبخش بسیاری از موزههای معتبر جهان هستند. یکی از مشهورترین و مهمترین این آثار، "تابوت زوجین" (Sarcophagus of the Spouses) است که نمونهای بینظیر از هنر مجسمهسازی سفالی اتروسک به شمار میرود. بخش قابل توجهی از یافتههای باستانشناسی چروتری در موزه ملی اتروسک ویلا جولیا در رم، موزههای واتیکان و همچنین در موزه باستانشناسی خود شهر چروتری نگهداری میشوند.
اهمیت فوقالعاده نکروپولیسهای چروتری (باندیتاچا) و تارکوینیا (مونتهروزی) سبب شد تا در سال 2004 میلادی، این دو محوطه به طور مشترک در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسند. این اقدام به دلیل گواهی استثنایی این دو نکروپولیس بر فرهنگ پیچیده و پیشرفته اتروسک و همچنین به عنوان شاهکارهایی از نبوغ خلاق انسان در زمینه معماری و هنر تدفینی صورت گرفت. معیارهای یونسکو برای ثبت این دو محوطه شامل معیارهای (i)، (iii) و (iv) بوده است که به ترتیب به نبوغ خلاق بشری، گواهی بینظیر بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته، و نمونه برجستهای از یک نوع بنا یا مجموعه معماری یا فناوری یا منظره که مرحله مهمی از تاریخ بشر را نشان دهد، اشاره دارند.
حفاظت و مطالعه مستمر این محوطههای باستانی برای درک بهتر تاریخ پیش از روم در ایتالیا و همچنین شناخت یکی از تأثیرگذارترین تمدنهای حوزه مدیترانه، امری حیاتی است. در سالهای اخیر، تلاشهای جدیدی برای حفاظت و مدیریت بهتر باندیتاچا صورت گرفته است. به عنوان نمونه، پروژه تحقیقاتی Co.R.A.Ve (حفاظت از ویرانههای باستانشناسی در بسترهای گیاهی) که توسط دانشگاه پلیتکنیک تورین در سال 2020 آغاز شده، به طور خاص بر روی چالشهای حفاظتی نکروپولیس باندیتاچا تمرکز دارد. این پروژه به بررسی همزیستی پیچیده میان پوشش گیاهی بومی و سازههای تدفینی باستانی میپردازد و به دنبال ارائه روشهای حفاظتی نوینی است که بتواند تعادل ظریفی میان حفظ این منظر تاریخی منحصربهفرد و جلوگیری از آسیبهای ناشی از رشد گیاهان به آثار باستانی برقرار کند.
همزیستی منحصربهفرد طبیعت و باستانشناسی در باندیتاچا ، که به جذابیت بصری و ارزش "منظر تاریخی" آن به شدت افزوده است، خود یک چالش بزرگ و پیچیده برای برنامههای حفاظتی محسوب میشود. پوشش گیاهی، شامل درختان و گیاهان خودرو که در طول قرنها بر روی تومولوسها و در میان مقابر رشد کردهاند، به بخشی جداییناپذیر از هویت بصری و حتی احساسی این سایت تبدیل شده است. با این حال، همین پوشش گیاهی میتواند از طریق رشد ریشهها، حفظ رطوبت و ایجاد ریزاقلیمهای خاص، به تدریج به سازههای باستانی آسیب برساند. این "پارادوکس حفاظت" نیازمند رویکردهای نوآورانه و میانرشتهای است که نه تنها از تخریب فیزیکی آثار جلوگیری کنند، بلکه ویژگیهای منحصربهفرد این تعامل پویا میان طبیعت و فرهنگ را نیز محترم شمرده و حفظ نمایند. پروژههایی مانند Co.R.A.Ve دقیقاً با هدف یافتن این تعادل ظریف و توسعه روشهای مدیریتی پایدار برای چنین منظرهای تاریخی پیچیدهای شکل گرفتهاند. این چالش فراتر از مرمت صرف آثار است و به مدیریت یک اکوسیستم فرهنگی-طبیعی پویا مربوط میشود.
اگرچه برخی از کاوشهای اولیه در باندیتاچا و سایر محوطههای اتروسکی ممکن است با استانداردهای دقیق علمی و روششناختی امروزی، "آشفته" یا "غیرعلمی" تلقی شوند ، اما نباید از نقش بسیار مهم آنها در شناساندن این تمدن فراموششده به جهان و نجات بسیاری از آثار ارزشمند از نابودی کامل یا فراموشی ابدی غافل شد. شخصیتهایی مانند رانیِرو منگارلی ، با وجود محدودیتهای فنی و نظری زمان خود، مناطق وسیعی را کاوش کرده و ساختارهای اصلی مانند "ویا دلی اینفری" را آشکار ساختند و بدین ترتیب پایهگذار درک ما از این محوطههای شگفتانگیز بودهاند. بدون این تلاشهای اولیه، که اغلب با بودجه اندک و در شرایط دشوار انجام میشد، ممکن بود بسیاری از این اطلاعات برای همیشه از دست برود، بهویژه با توجه به تهدید همیشگی کاوشهای غیرقانونی و تجارت اشیاء عتیقه. بنابراین، ضمن اذعان به محدودیتهای روششناختی گذشته، باید به سهم این کاوشگران پیشگام در پایهگذاری دانش کنونی و جلب توجه جهانی به اهمیت این میراث بیبدیل، ارج نهاد.
باندیتاچا امروز: پنجرهای به گذشته
امروزه، بازدیدکنندگان از نکروپولیس باندیتاچا این فرصت بینظیر را دارند که در خیابانها و کوچههای "شهر مردگان" قدم بزنند، از کنار تومولوسهای عظیم و مقابر تاسشکل عبور کرده و وارد فضاهای داخلی تاریک و اسرارآمیز مقابری شوند که هزاران سال پیش برای آرامش ابدی اتروسکها ساخته شدهاند. این سایت باستانی نه تنها یک چشمانداز تاریخی منحصربهفرد و آموزنده را پیش روی بازدیدکنندگان قرار میدهد، بلکه با عظمت و سکوت خود، تخیل را برمیانگیزد و ارتباطی عمیق میان انسان امروزی و تمدنی کهن و رازآمیز برقرار میکند؛ تمدنی که با وجود گذشت قرنها، همچنان جذاب و الهامبخش است. برای تمامی علاقهمندان به باستانشناسی، تاریخ باستان و بهویژه اسرار قوم شگفتانگیز اتروسک، بازدید از باندیتاچا تجربهای فراموشنشدنی و ضروری است.
برای بازدید از این محوطه، اطلاعات زیر مفید خواهد بود: نکروپولیس باندیتاچا از روز سهشنبه تا یکشنبه پذیرای بازدیدکنندگان است. ساعات بازدید در فصل تابستان (معمولاً از اواخر مارس تا اواخر اکتبر) از ساعت 8:30 صبح تا 19:30 عصر و در فصل زمستان از ساعت 8:30 صبح تا 16:30 بعد از ظهر است. باجه فروش بلیط یک ساعت قبل از بسته شدن محوطه، تعطیل میشود. این مجموعه در روزهای دوشنبه، اول ژانویه (سال نو میلادی) و 25 دسامبر (کریسمس) تعطیل است. قیمت بلیط کامل برای ورود به محوطه 8 یورو است، اما تخفیفهایی برای گروههای خاص مانند دانشجویان و معلمان در نظر گرفته شده است.
در بخش "زونا دل رچینتو" (Zona del Recinto)، که غنیترین بخش نکروپولیس از نظر تعداد مقابر (بیش از 2000 گور) به شمار میرود، یک مسیر بازدید چندرسانهای جذاب توسط نظارت باستانشناسی اتروریای جنوبی و با همکاری شرکت فیلاس (Filas) ایجاد شده است. در این مسیر، بازدیدکنندگان میتوانند در 8 مقبره منتخب، از طریق ویدئو پروژکشنهای سهبعدی و بازسازیهای دیجیتالی، شاهد جان گرفتن دوباره تزئینات و فضای داخلی این مقابر باشند و درکی بهتر از شکوه اولیه آنها به دست آورند.
استفاده از فناوریهای مدرن مانند ویدئو پروژکشنهای سهبعدی و بازسازیهای مجازی در یک محوطه باستانی مانند باندیتاچا، نشاندهنده تلاش آگاهانه برای ارتقای تجربه بازدیدکنندگان و ایجاد ارتباطی عمیقتر، ملموستر و قابل فهمتر با گذشته است. این امر بهویژه برای تمدنی مانند اتروسک که منابع مکتوب اندکی از خود به جای گذاشته و بخش عمدهای از فرهنگ آن باید از طریق بقایای مادی بازسازی شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. باندیتاچا یک محوطه باستانی وسیع و پیچیده است و درک کامل جزئیات معماری، تزئینات از بین رفته و زمینه فرهنگی مقابر تنها از طریق مشاهده بقایای فیزیکی، ممکن است برای همه بازدیدکنندگان، بهویژه آنهایی که پیشزمینه تخصصی در باستانشناسی ندارند، آسان نباشد. فناوریهای چندرسانهای میتوانند به بازسازی بصری مقابر در دوران اوج خود کمک کرده و اطلاعات تاریخی و فرهنگی را به شیوهای جذاب و تعاملی ارائه دهند. این امر تجربه بازدید را از یک مشاهده صرفاً ایستا و منفعل به یک تجربه فعالتر، پویاتر و آموزشیتر تبدیل میکند و در نتیجه، بازدیدکنندگان میتوانند درک بهتری از زندگی، هنر، باورها و جهانبینی مردمان شگفتانگیز اتروسک به دست آورند و این "شهر مردگان" را با نگاهی زندهتر تجربه کنند.
نتیجهگیری: پژواک تمدن اتروسک در باندیتاچا
نکروپولیس باندیتاچا در چروتری، در کنار همتای خود در تارکوینیا، به عنوان مهمترین و گویاترین شاهدان بر جای مانده از تمدن شکوهمند اتروسک شناخته میشوند؛ تمدنی که پیشگام ایجاد اولین فرهنگ شهری پیچیده در کرانههای غربی دریای مدیترانه بود. این گورستانهای وسیع، به دلیل بازنمایی بینظیر معماری مسکونی اتروسکی در قالب مقابر و همچنین ارائه بینشهای عمیق و دست اول در مورد زندگی روزمره، آیینهای مربوط به مرگ و باورهای مذهبی و جهانبینی این قوم رازآمیز، از ارزش جهانی برجستهای برخوردارند و به درستی در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفتهاند. باندیتاچا نه تنها مجموعهای از مقابر منفرد، بلکه یک "شهر" کامل و طراحیشده برای مردگان است که با ساختار خیابانها، میدانها و محلههایش، باور عمیق اتروسکها به تداوم زندگی و جامعه در جهان پس از مرگ را به شکلی ملموس و تأثیرگذار منعکس میکند.
اهمیت باندیتاچا تنها در گذشته پر رمز و راز آن خلاصه نمیشود، بلکه در توانایی شگفتانگیز آن برای برانگیختن پرسشهای جدید، الهام بخشیدن به تحقیقات میانرشتهای نوین (مانند پروژه Co.R.A.Ve که حوزههای باستانشناسی، علوم محیطی و مهندسی حفاظت را با یکدیگر ترکیب میکند ) و ایجاد گفتگویی پویا و مستمر میان گذشته و حال نهفته است. این سایت باستانی یک بایگانی صرف از تاریخ نیست، بلکه منبعی زنده و پویا برای درک بهتر نه تنها تمدن اتروسک، بلکه تعامل پیچیده انسان با محیط پیرامون خود، مواجههاش با پدیده مرگ و تلاشش برای ساخت و انتقال حافظه فرهنگی است. چالشهای حفاظتی پیش روی این محوطه ، خود منجر به نوآوری در روشهای مدیریت میراث فرهنگی و توسعه راهکارهای پایدار برای حفظ چنین منظرهای تاریخی منحصربهفردی میشود. باندیتاچا همچنان الهامبخش هنرمندان، نویسندگان و محققان است و بازدیدکنندگان خود را به تأمل در مورد تمدنهای گمشده و مفاهیم جهانی و جاودانی مانند زندگی، مرگ و معنای وجود وامیدارد. بنابراین، نکروپولیس باندیتاچا صرفاً یک یادگار ارزشمند از گذشته نیست، بلکه یک "میراث زنده" است که به طور فعال در زمان حال با ما تعامل دارد، دانش جدید تولید میکند و به شکلدهی درک ما از تاریخ، فرهنگ و سرنوشت مشترک بشری ادامه میدهد. پژواک گامهای اتروسکها هنوز در خیابانهای این شهر خاموش به گوش میرسد و داستان تمدنی را روایت میکند که اگرچه از میان رفته، اما میراثش همچنان زنده و تأثیرگذار است.