تعمیدگاه آریان در راونا: شاهکاری از هنر و تاریخ مسیحیت اولیه
به گزارش مجله سایه، تعمیدگاه آریان، واقع در شهر راونا در شمال ایتالیا، یکی از برجستهترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین بناهای تاریخی دوره مسیحیت اولیه به شمار میرود. این بنا که در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم میلادی ساخته شده است، نه تنها نمونهای نادر از معماری و هنر دوره حکومت استروگتها در ایتالیا است، بلکه به عنوان یکی از معدود شواهد باقیمانده از مکتب الهیاتی آریانیسم، اهمیت ویژهای در تاریخ مسیحیت دارد. تعمیدگاه آریان در سال 1996، به همراه هفت اثر دیگر از راونا، تحت عنوان "بناهای اوایل مسیحیت در راونا" در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اقدام، گواهی بر ارزش جهانی این بنا نه تنها به عنوان یک اثر معماری، بلکه به مثابه سندی از یک دوران گذار تاریخی، سیاسی و مذهبی پر اهمیت است.

اهمیت بنیادین تعمیدگاه آریان در این واقعیت نهفته است که یکی از معدود بناهای مذهبی آریانی است که تزئینات موزاییکی گنبد آن به طور قابل توجهی دستنخورده باقی مانده است. این ویژگی، آن را به یک منبع اولیه و حیاتی برای مطالعه هنر و الهیات آریانی تبدیل میکند، مکتبی که زمانی در بخشهای وسیعی از جهان مسیحی، به ویژه در میان قبایل ژرمن، نفوذ داشت اما آثار مادی چندانی از آن بر جای نمانده است. این تعمیدگاه در نزدیکی کلیسای جامع آریانها (کلیسای فعلی سانتو اسپیریتو یا روحالقدس) بنا شده بود که نشاندهنده عملکرد آیینی و اجتماعی منسجم آن در جامعه آریانی راونا در دوران اوج خود بوده است.
برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.
با این حال، درک اهمیت تعمیدگاه آریان نباید صرفاً به ویژگیهای آریانی آن محدود شود. سازمان یونسکو در توجیه ثبت این مجموعه، نه تنها به دلیل بازتاب ایمان آریانی، بلکه به دلیل "هنر متعالی موزاییککاری" و "گواهی بینظیر از روابط و تماسهای هنری و مذهبی در یک دوره مهم از تاریخ فرهنگی اروپا" به آن اذعان کرده است. این امر نشان میدهد که تعمیدگاه آریان در یک بستر وسیعتر از تبادلات فرهنگی و هنری میان شرق و غرب قرار داشته و صرفاً یک پدیده محلی یا فرقهای نبوده است. در واقع، کیفیت هنری به کار رفته در این بنا، حتی فراتر از پیام الهیاتی خاص خود، ارزشمند تلقی شده و آن را به بخشی جداییناپذیر از میراث هنری مسیحیت اولیه بدل ساخته است.
زمینه تاریخی: راونا در دوران پادشاهی استروگتها و ظهور آریانیسم
تاریخ تعمیدگاه آریان با دوران حکومت تئودوریک بزرگ، پادشاه استروگتها، و جایگاه ویژه مکتب آریانیسم در آن دوره گره خورده است. تئودوریک پس از شکست اودوآکر و فتح ایتالیا در سال 493 میلادی، شهر راونا را به عنوان پایتخت پادشاهی استروگتی خود برگزید. راونا پیش از آن نیز به عنوان پایتخت امپراتوری روم غربی اهمیت داشت و این انتخاب، بر تداوم مرکزیت سیاسی و فرهنگی آن تأکید میکرد.
تئودوریک، خود یک مسیحی پیرو مکتب آریانیسم بود. با این حال، او سیاست تساهل و مدارای مذهبی را در قبال اکثریت جمعیت رومی ایتالیا که پیرو مسیحیت ارتدکس خلقیدونی بودند، در پیش گرفت. این سیاست به آریانها و ارتدکسها اجازه همزیستی مسالمتآمیز با کلیساها، تعمیدگاهها و مکانهای مذهبی جداگانه را میداد. تعمیدگاه آریان یکی از نمادهای بارز این سیاست و تلاش برای تأمین نیازهای مذهبی جامعه آریانی در پایتخت بود. ساخت این تعمیدگاه در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم میلادی، تقریباً همزمان با ساخت کلیسای جامع آریانها (که بعدها به کلیسای سنت آپولینار نووو تغییر نام یافت و در ابتدا وقف مسیح منجی شده بود) به دستور تئودوریک صورت گرفت. این همزمانی در ساخت و ساز، نشاندهنده یک برنامه منسجم و هدفمند برای ایجاد زیرساختهای مذهبی برای جامعه آریانی تحت حمایت مستقیم سلطنتی است.
آریانیسم، مکتبی الهیاتی بود که توسط آریوس، کشیشی از اسکندریه، در اوایل قرن چهارم میلادی پایهگذاری شد. آموزه اصلی این مکتب بر این باور استوار بود که عیسی مسیح (پسر) اگرچه الهی است و پیش از تمامی مخلوقات دیگر خلق شده، اما خود مخلوق پدر (خدا) است و از نظر ذات با او برابر (همذات یا oμοουˊσιος) نیست، بلکه مادون او و دارای ذاتی مشابه (oμοιουˊσιος) با پدر است. این دیدگاه در تضاد آشکار با آموزه تثلیث ارتدکس قرار داشت که بر برابری کامل ذات پسر با پدر تأکید میکرد و در اولین شورای جهانی نیقیه در سال 325 میلادی به عنوان بدعت محکوم شد. علیرغم این محکومیت، آریانیسم در میان برخی از امپراتوران روم شرقی و به ویژه در میان بسیاری از قبایل ژرمن، از جمله ویزیگوتها و استروگتها، گسترش یافت. بنابراین، با به قدرت رسیدن تئودوریک در ایتالیا، آریانیسم به دین رسمی دربار و بخش قابل توجهی از طبقه حاکم گوت تبدیل شد. نیاز به تعمیدگاههای جداگانه برای آریانها و ارتدکسها (مانند تعمیدگاه نئونی که پیشتر برای جامعه ارتدکس ساخته شده بود) نه تنها از تفاوتهای الهیاتی، بلکه احتمالاً از برخی تفاوتهای جزئی در آیین تعمید نیز نشأت میگرفت.
سیاست تساهل مذهبی تئودوریک را میتوان از زوایای مختلفی تحلیل کرد. این سیاست نه تنها ممکن است نشانهای از احترام به عقاید مختلف یا باور شخصی او به نوعی همزیستی باشد، بلکه به احتمال زیاد یک استراتژی هوشمندانه و عملگرایانه برای حفظ ثبات و آرامش در قلمرویی با جمعیت مذهبی مختلط بوده است. اکثریت جمعیت ایتالیا رومی و پیرو ارتدکسی بودند، در حالی که طبقه حاکم گوت عمدتاً آریانی بودند. ایجاد فضایی که هر دو گروه بتوانند هویت مذهبی خود را حفظ کرده و مراسم خود را آزادانه انجام دهند، از تنشهای بالقوه جلوگیری میکرد و برای بقا و موفقیت حکومت استروگتی در درازمدت ضروری بود. این سیاست، بستر لازم برای شکوفایی هنر آریانی، هرچند برای دورهای نسبتاً کوتاه، را در راونا فراهم آورد.
علاوه بر این، ساخت بناهای باشکوهی مانند تعمیدگاه آریان و کلیسای جامع آریان توسط تئودوریک، صرفاً برای رفع نیازهای عبادی جامعه آریانی نبود. این اقدامات بخشی از یک تلاش گستردهتر برای تثبیت راونا به عنوان یک مرکز مهم آریانی و نمایش قدرت، فرهنگ و مشروعیت حکومت استروگتی بود. تئودوریک در پی آن بود که پایتخت خود را همتراز با مراکز بزرگ دیگر جهان مسیحی، مانند رم و قسطنطنیه، قرار دهد و این ساخت و سازهای مذهبی و سکولار، بیانیههایی سیاسی و فرهنگی از طریق معماری و هنر بودند که هدفشان اعلام حضور قدرتمند آریانیسم و حکومت گوتها در قلب ایتالیای سابقاً رومی بود.
معماری تعمیدگاه آریان: ساختار و ویژگیها
تعمیدگاه آریان، همانند بسیاری از تعمیدگاههای ساخته شده در دوره مسیحیت اولیه، دارای طرحی هشتضلعی است. این انتخاب تصادفی نبوده و دارای بار نمادین عمیقی است؛ عدد هشت در الهیات مسیحی نمادی از رستاخیز مسیح (که در روز هشتم پس از ورود به اورشلیم، یعنی یکشنبه، رخ داد)، خلقت جدید، و آغاز حیاتی نو از طریق آیین تعمید است. این طرح مشابه تعمیدگاه ارتدکس نئونی در همان شهر راونا است که پیش از تعمیدگاه آریان ساخته شده بود.
بنای تعمیدگاه از آجر ساخته شده است و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی از این آجرها از بناهای قدیمیتر رومی بازیافت شدهاند. این عمل، معروف به "اسپولیا" (spolia)، در آن دوره به دلایل مختلفی رایج بود؛ از جمله کمبود منابع جدید ساختمانی، سهولت دسترسی به مصالح آماده، و گاهی نیز به عنوان نمادی از تداوم، جایگزینی قدرت، یا پیروزی فرهنگ جدید بر فرهنگ پیشین. بنا دارای چهار سوله (فضای نیمدایرهای یا چندضلعی بیرون زده از دیوار) و ورودیهای طاقدار در بخش بالایی دیوارها است. در گذشته، یک راهرو یا آمبولاتوری (فضای گردشی پیرامون بخش مرکزی) هفتضلعی، بنای مرکزی هشتضلعی را احاطه میکرده است. امروزه تنها بخشهای بازسازی شده کوچکی از این آمبولاتوری در سمت شرقی بنا قابل مشاهده است که یادآور شکوه اولیه و ارتباط آن با کلیسای جامع آریان در نزدیکی بوده است.
یکی از ویژگیهای قابل توجه تعمیدگاه آریان در وضعیت کنونی آن، پایینتر بودن سطح کف بنا نسبت به محوطه اطراف است. ارتفاع امروزی بنا به طور قابل ملاحظهای کمتر از ارتفاع اولیه آن به نظر میرسد، که این امر احتمالاً به دلیل نشست تدریجی زمین در طول قرنها و بالا آمدن سطح معابر اطراف بوده است. کف فعلی تعمیدگاه حدود 3 متر پایینتر از سطح زمین امروزی قرار دارد و برای کنترل سطح آبهای زیرزمینی و جلوگیری از آسیب بیشتر به بنا، سیستمی برای تخلیه آب در آن تعبیه شده است.
از تزئینات داخلی اولیه بنا، که بدون شک شامل گچبریهای نفیس و پوششهای موزاییکی بر روی دیوارها بوده، متأسفانه بقایای زیادی بر جای نمانده است. تنها استثنای باشکوه، موزاییکهای گنبد است که محور اصلی توجه هنری و الهیاتی این بنا را تشکیل میدهد. با این حال، در طی کاوشهای باستانشناسی که در این محل انجام شده، حدود 170 کیلوگرم تِسِرا (قطعات کوچک سنگ، شیشه یا سرامیک که در ساخت موزاییک به کار میروند) در کف بنا یافت شده است. این یافته، گواهی بر غنا و گستردگی تزئینات موزاییکی از دست رفته دیوارها است و تصویری از شکوه اولیه فضای داخلی تعمیدگاه را در ذهن مجسم میکند.
شباهت ساختاری تعمیدگاه آریان با تعمیدگاه نئونی، به ویژه در طرح هشتضلعی، پرسشهایی را در مورد انگیزه این شباهت مطرح میکند. آیا این صرفاً پیروی از یک الگوی رایج معماری برای تعمیدگاهها در آن دوره بوده، یا میتوان آن را نشانهای از تلاش جامعه آریانی برای ایجاد مکانی همتراز و قابل رقابت با مکان مقدس ارتدکسها دانست؟ برخی محققان بر این باورند که این "تقلید" یا بهتر بگوییم "اقتباس" ممکن است با هدف تأکید بر مشروعیت و اهمیت آیین آریانی و ایجاد نوعی موازنه یا حتی رقابت با جامعه ارتدکس صورت گرفته باشد. تئودوریک، با فراهم آوردن امکانات عبادی مشابه برای جامعه آریانی، میتوانست هم بر اهمیت این جامعه تأکید کند و هم شاید تفاوتهای الهیاتی را در عرصه عمومی کمرنگتر جلوه دهد. بنابراین، انتخاب طرح هشتضلعی برای تعمیدگاه آریان صرفاً یک انتخاب فرمی رایج نبوده، بلکه احتمالاً یک بیانیه حسابشده در چارچوب پیچیده همزیستی و رقابت دو جامعه اصلی مسیحی در راونا بوده است.
در مورد استفاده از آجرهای بازیافتی نیز، علاوه بر جنبه عملی و اقتصادی آن (که در دورههای کمبود منابع جدید ساختمانی اهمیت داشت)، نمیتوان جنبههای نمادین احتمالی را نادیده گرفت. این عمل میتوانست به عنوان نمادی از پیروزی مسیحیت (در اینجا، قرائت آریانی آن) بر پاگانیسم (اگر آجرها از معابد پاگانی آمده باشند) یا حتی به عنوان نشانهای از استقرار و برتری حکومت گوتها بر میراث رومی تلقی شود، جایی که مصالح بناهای قدیمیتر برای ساختارهای جدید "مقدس" و معرف هویت جدید، دوباره به کار گرفته میشوند.
موزاییکهای گنبد: تجلی هنر و الهیات آریانی
گنبد تعمیدگاه آریان، برخلاف دیوارهای آن که تزئینات اولیهشان را از دست دادهاند، پوشش موزاییکی باشکوه خود را تا حد زیادی حفظ کرده است. این موزاییکها نه تنها از نظر هنری ارزشمندند، بلکه به عنوان یکی از مهمترین اسناد بصری برای درک الهیات و شمایلنگاری آریانی شناخته میشوند. برنامه شمایلنگاری گنبد به دو بخش اصلی تقسیم میشود: مدالیون مرکزی با صحنه تعمید مسیح، و حلقه پیرامونی با تصویر دوازده حواری.
تصویر مرکزی: تعمید مسیح
در مرکز گنبد، صحنه تعمید عیسی مسیح توسط یحیی تعمیددهنده در رود اردن به تصویر کشیده شده است. جزئیات شمایلنگاری این صحنه برای درک پیام الهیاتی آن بسیار حائز اهمیت است:
- عیسی مسیح: او به صورت جوانی بدون ریش، کاملاً برهنه، و تا کمر در آبهای شفاف رود اردن ایستاده است. هالهای زرین دور سر او را فرا گرفته است. این تصویر جوان و بدون ریش مسیح، یکی از ویژگیهای کلیدی و متمایزکننده این موزاییک نسبت به تصویر مسیح در تعمیدگاه نئونی (ارتدکس) است و اغلب به عنوان بازتابی از الهیات آریانی تفسیر میشود.
- یحیی تعمیددهنده: در سمت چپ مسیح (از دید بیننده) قرار دارد. او پوششی از پوست پلنگ یا حیوانی وحشی بر تن دارد که نمادی از زندگی زاهدانه او در بیابان است. یحیی در حال انجام عمل تعمید است و در بیشتر توصیفات، دست راست خود را بر سر مسیح قرار داده یا در حال ریختن آب بر سر اوست. او بر روی یک صخره در کنار رودخانه ایستاده است.
- شخصیتپردازی رود اردن: در سمت راست مسیح (از دید بیننده)، رود اردن به صورت یک شخصیت اسطورهای، پیرمردی با موی سفید و ریش بلند، به تصویر کشیده شده است. او ردایی سبز رنگ بر تن دارد، یک نی یا شاخهای سبز در دست گرفته و بر یک کوزه واژگون تکیه داده که آب از دهانه آن به درون رودخانه جاری است. این شمایلنگاری به وضوح از سنت هنری هلنیستی و رومی برای نمایش خدایان رودخانهها (rivergods) الهام گرفته شده است. نکته جالب توجه، وجود دو شاخک کوچک قرمز رنگ شبیه به چنگال خرچنگ بر روی سر این شخصیت است که احتمالاً نمادی از حیات آبی رودخانه است.
- روحالقدس: در بالای سر مسیح، روحالقدس به شکل کبوتری سفید به تصویر کشیده شده است که در حال فرود آمدن است و از منقار خود، جریانی از آب (یا نور) را بر سر مسیح میریزد، که نمادی از نزول فیض الهی در هنگام تعمید است.
گرداگرد گنبد: دوازده حواری و تخت خالی
در حلقهای متحدالمرکز که مدالیون مرکزی را در بر گرفته، تصویری از دوازده حواری مسیح در حال حرکت و راهپیمایی به نمایش درآمده است.
- این گروه از حواریون توسط دو چهره برجسته، پطرس رسول (که معمولاً با موی خاکستری و کلیدهای بهشت شناخته میشود) و پولس رسول (که با موی تیره و یک طومار یا کتاب شناخته میشود)، رهبری میشوند. این دو رهبر از دو جهت مخالف حرکت میکنند و گویی در نقطهای به یکدیگر میرسند که یک تخت جواهرنشان خالی قرار دارد. این تخت خالی، معروف به "هِتوماسیا" (Hetoimasia) یا "تخت آماده"، نمادی از بازگشت موعود مسیح و داوری نهایی اوست. بر روی این تخت، صلیبی جواهرنشان و یک ردای ارغوانی رنگ قرار داده شده است.
- هر یک از دوازده حواری، تاجهایی جواهرنشان را در دستان خود که با پارچه پوشانده شدهاند (عملی که نشانه احترام و فروتنی در برابر امر مقدس است)، حمل میکنند. آنها همگی ردایی سفید و ساده بر تن دارند و توسط درختان نخل از یکدیگر جدا شدهاند. پسزمینه این حلقه از حواریون، کاملاً طلایی است که نمادی از فضای آسمانی و الوهیت است.
یکی از نکات جالب توجه در مورد خلق این موزاییکها، هویت هنرمندان آن است. با توجه به اینکه استروگتها، به عنوان حامیان اصلی ساخت این بنا، بیشتر در هنر زرگری و فلزکاری مهارت داشتند تا در هنر پیچیده و مقیاس بزرگ موزاییککاری، و همچنین با در نظر گرفتن فقدان ارجاعات صریح و تهاجمی آریانی در برخی جزئیات شمایلنگاری، بسیاری از محققان بر این باورند که هنرمندانی که این موزاییکها را خلق کردهاند، احتمالاً مسیحیان خلقیدونی (ارتدکس یا کاتولیک) اهل راونا بودهاند که برای این پروژه استخدام شدهاند. این موضوع، پرسش بسیار جالبی را در مورد چگونگی انتقال مفاهیم و ظرایف الهیاتی آریانی توسط هنرمندانی با باورهای متفاوت مطرح میکند و نشاندهنده یک محیط هنری پیچیده و در عین حال عملگرا در راونای آن دوره است. این هنرمندان احتمالاً دستورالعملهای خاصی را از سوی سفارشدهندگان آریانی برای بازتاب جنبههای کلیدی الهیات آنها دریافت کردهاند، اما در اجرا، سبک و سنت کارگاهی خود را نیز به کار بستهاند.
نماد تخت خالی یا هتوماسیا نیز در این ترکیببندی، فراتر از معنای رایج آن به عنوان نمادی از بازگشت موعود مسیح ، میتواند در زمینه الهیات آریانی، بر قدرت و سلطنت مسیح به عنوان یک پادشاه آسمانی (هرچند مخلوق و مادون پدر) و همچنین بر اهمیت و نقش کلیسا و رسولان به عنوان حافظان و نگهبانان ایمان تا زمان بازگشت او تأکید کند. ردای ارغوانی رنگی که بر روی صلیب و تخت قرار دارد نیز میتواند به عنوان نمادی از طبیعت جسمانی و رنج انسانی مسیح تفسیر شود، مفهومی که با تأکید آریانها بر انسانیت مسیح (در کنار الوهیت مادون او) همخوانی دارد. این جزئیات نشان میدهد که چگونه نمادهای مشترک مسیحی میتوانستند برای بیان تفاوتهای ظریف الهیاتی مورد استفاده قرار گیرند.
تحلیل هنری و الهیاتی موزاییکها
موزاییکهای گنبد تعمیدگاه آریان، به ویژه هنگامی که با همتای ارتدکس خود، یعنی تعمیدگاه نئونی، مقایسه میشوند، نکات مهمی را در مورد چگونگی بازتاب آموزههای الهیاتی در هنر مسیحیت اولیه آشکار میسازند.
بازتاب آموزههای آریانی در هنر
مهمترین و بحثبرانگیزترین ویژگی موزاییک تعمیدگاه آریان که به عنوان نشانهای از الهیات این مکتب تفسیر میشود، تصویر جوان و بدون ریش مسیح در صحنه تعمید است. این تصویر، بر این باور آریانی تأکید دارد که مسیح، پسر خدا، اگرچه موجودی الهی و برترین مخلوقات است، اما از پدر متمایز بوده، توسط او خلق شده و در نتیجه مادون اوست و "همذات" با او نیست. این تصویر در تضاد آشکار با تصویر مسیح بالغ، باوقار و اغلب با ریش در هنر ارتدکس معاصر (مانند آنچه احتمالاً در نسخه اولیه تعمیدگاه نئونی وجود داشته) قرار دارد که بر الوهیت کامل، ازلی و همذاتی او با پدر تأکید میکند. بنابراین، انتخاب این شمایل خاص برای مسیح، یک بیانیه الهیاتی مهم از سوی جامعه آریانی راونا بوده است.
علاوه بر این، برخی از محققان، رنگ قرمز ردای قرار گرفته بر روی تخت هتوماسیا را نیز به عنوان نمادی از انسانیت مسیح و رنجهای او تفسیر کردهاند. از آنجا که آریانها بر جنبه انسانی مسیح (در کنار الوهیت مخلوق او) تأکید داشتند، این جزئیات نیز میتوانند با دیدگاه الهیاتی آنها همسو باشند.
با این حال، باید با احتیاط به تفسیرهای قطعی نزدیک شد. به دلیل کمبود شدید متون الهیاتی و تفسیری باقیمانده از خود آریانها، و همچنین این احتمال که هنرمندان این موزاییکها خود آریانی نبودهاند، تفسیر تمامی جزئیات شمایلنگاری و نسبت دادن آنها به طور انحصاری به الهیات آریانی دشوار است. برخی از تفاوتها ممکن است ناشی از سبکهای هنری متفاوت، سنتهای کارگاهی، یا حتی انتخابهای زیباییشناختی هنرمندان باشد، بدون آنکه لزوماً بار الهیاتی عمیقی داشته باشند.
مقایسه با تعمیدگاه نئونی (ارتدکس): تفاوتها و تشابهها
مقایسه دقیق موزاییکهای تعمیدگاه آریان با موزاییکهای تعمیدگاه نئونی (که حدود نیم قرن پیش از آن و برای جامعه ارتدکس راونا ساخته شده بود) برای درک ویژگیهای خاص هنر آریانی و زمینه الهیاتی آن بسیار حیاتی و روشنگر است. این دو بنا، با وجود شباهتهای کلی در موضوع (تعمید مسیح و حلقه حواریون)، تفاوتهای قابل توجهی در جزئیات شمایلنگاری و احتمالاً در تأکیدات الهیاتی از خود نشان میدهند:
ویژگی | تعمیدگاه آریان | تعمیدگاه نئونی (ارتدکس) |
---|---|---|
حامی و دوره ساخت | تئودوریک بزرگ، اواخر قرن پنجم/اوایل قرن ششم میلادی | اسقف نئون، اواسط قرن پنجم میلادی (حدود 451-473 م) |
الهیات غالب | آریانی (مسیح مخلوق و مادون پدر) | ارتدکس خلقیدونی (مسیح همذات و برابر با پدر) |
تصویر مسیح در صحنه تعمید | جوان، بدون ریش، کاملاً برهنه | بالغتر، با ریش (بخشهایی مرمت شده)، برهنه |
یحیی تعمیددهنده | در سمت چپ مسیح (از دید بیننده)، با دست بر سر مسیح | در سمت راست مسیح (از دید بیننده)، با پاترا (کاسه) برای ریختن آب (مرمت شده) |
شخصیتپردازی رود اردن | پیرمردی در سمت راست مسیح، با نی و کوزه، شاخک خرچنگ بر سر | پیرمردی در پایین سمت راست، با نی، پارچهای به مسیح تقدیم میکند |
کبوتر (روحالقدس) | آب از منقار خود بر سر مسیح میریزد | بر فراز مسیح، احتمالاً به طور سنتیتر (مرمت شده) |
حلقه حواریون | 12 حواری، با ردای سفید ساده، جدا شده با درختان نخل، به سمت تخت خالی (Hetoimasia) با صلیب و ردای ارغوانی | 12 حواری، با ردای سفید و طلایی، جدا شده با نقوش آکانتوس و پردهها، بدون تخت مرکزی |
پسزمینه حلقه حواریون | طلایی | آبی |
جهت حرکت حواریون | پطرس و پولس از دو جهت مخالف به سمت تخت | جهتگیری معکوس نسبت به آریانی |
تأکید الهیاتی اصلی | مادونی مسیح، اهمیت انسانیت او، نقش رسولان در غیاب او | الوهیت کامل مسیح، همذاتی با پدر، کلیسای پیروز |
این جدول به وضوح نشان میدهد که چگونه دو جامعه مسیحی معاصر در یک شهر، با استفاده از یک زبان هنری مشترک (موزاییککاری) و موضوعات شمایلنگارانه مشابه، پیامهای الهیاتی متمایز و گاه متضاد خود را بیان کردهاند. تفاوت در تصویر مسیح، به طور مستقیم به اختلافات عمیق کریستولوژیکی بین آریانها و ارتدکسها اشاره دارد. تفاوتها در صحنه حواریون، رنگ پسزمینه، و وجود یا عدم وجود تخت هتوماسیا نیز ممکن است منعکسکننده تأکیدات متفاوت بر جنبههای مختلف کلیسا، رستگاری، و نقش مسیح و رسولان باشد. به عنوان مثال، حضور برجسته تخت هتوماسیا در تعمیدگاه آریان ممکن است بر نقش مسیح به عنوان پادشاه آینده (هرچند از دید آریانها، مخلوق) و نقش مهم رسولان به عنوان نمایندگان و جانشینان او در غیابش تأکید بیشتری داشته باشد.
در دورانی که سطح سواد عمومی پایین بود و کتابها کمیاب و گران بودند، موزاییکهای گنبد تعمیدگاه نقشی حیاتی و آموزشی در انتقال اصول ایمان آریانی به نومریدانی که برای تعمید میآمدند و همچنین به کل جامعه ایفا میکردند. این تصاویر، به ویژه تصویر مسیح جوان و صحنه حواریون با تاجها و تخت خالی، به طور بصری مفاهیم کلیدی الهیات آریانی را به شیوهای قابل فهم و به یاد ماندنی منتقل میکردند. این موزاییکها فراتر از تزئینات صرف بودند؛ آنها به عنوان یک "کتاب مقدس مصور" یا یک متن الهیاتی بصری عمل میکردند که آموزههای اصلی آریانیسم را برای جامعهای که عمدتاً از طریق تصاویر و سنت شفاهی آموزش میدید، ارائه میدادند.
شباهتهای کلی در ساختار معماری (هشتضلعی) و موضوع اصلی شمایلنگاری (تعمید مسیح و حلقه حواریون) بین دو تعمیدگاه آریان و نئونی نشاندهنده وجود یک سنت شمایلنگاری و معماری مشترک در مسیحیت اولیه است که هر دو جامعه از آن بهره بردهاند. اما تفاوتهای ظریف و در عین حال بسیار مهم، مانند تصویر مسیح و جزئیات صحنه حواریون، نشاندهنده یک واگرایی آگاهانه و هدفمند برای بیان هویت الهیاتی متمایز است. این امر نشان میدهد که جوامع آریانی و ارتدکس در راونا، اگرچه در کنار یکدیگر میزیستند، اما در یک گفتگوی بصری و الهیاتی، و گاه رقابتی، با یکدیگر قرار داشتند. هنر در اینجا به عنوان میدانی برای بیان، تأکید، و شاید حتی تبلیغ باورهای مذهبی متفاوت عمل میکرد و پویایی فرهنگی و الهیاتی راونای آن دوره را به خوبی به نمایش میگذارد.
سرنوشت تعمیدگاه پس از آریانها
دوران تسلط آریانیسم در راونا و ایتالیا، با وجود شکوه اولیه در دوره تئودوریک، چندان به درازا نکشید. پس از مرگ تئودوریک در سال 526 میلادی و بروز ضعف در جانشینان او، امپراتوری بیزانس فرصت را برای بازپسگیری ایتالیا مناسب دید.
تبدیل به کلیسای ارتدکس (سانتا ماریا این کاسمدین)
با فتح راونا توسط سپاهیان بیزانس به رهبری ژنرال معروف، بلیساریوس، در سال 540 میلادی، حکومت استروگتها در ایتالیا به پایان خود نزدیک شد و به دنبال آن، نفوذ و حضور مکتب آریانیسم نیز به تدریج رو به افول نهاد. امپراتوری بیزانس که خود پیرو مسیحیت ارتدکس خلقیدونی بود، سیاست یکسانسازی مذهبی را در سرزمینهای بازپسگرفته شده دنبال میکرد.
در همین راستا، حدوداً ده سال پس از فتح راونا، در اواسط قرن ششم میلادی (احتمالاً بین سالهای 550 تا 560 میلادی)، به دستور امپراتور ژوستینیان اول، تعمیدگاه آریان از مالکیت جامعه آریانی خارج و به کیش ارتدکس (که در آن زمان با کلیسای کاتولیک یکپارچه بود) تخصیص داده شد. این بنا پس از تقدیس مجدد، به یک نمازخانه (اوراتوریو) تحت عنوان "سانتا ماریا این کاسمِدین" (SantaMariainCosmedin) تبدیل شد. نام "کاسمِدین" احتمالاً به تزئینات زیبا و نفیس آن (از کلمه یونانی κοˊσμος به معنای تزئین و نظم) اشاره دارد و یا ممکن است از کلیسایی به همین نام در قسطنطنیه، پایتخت بیزانس، الگوبرداری شده باشد. این تغییر کاربری، اگرچه پایانی بر عملکرد آریانی بنا بود، اما به طرز متناقضی باعث حفظ بنا و به ویژه موزاییکهای گنبد آن شد. زیرا اگر بنا به حال خود رها میشد یا در جریان اختلافات مذهبی تخریب میشد، این اثر هنری منحصر به فرد و گواه تاریخ آریانیسم، به احتمال زیاد از دست میرفت.
تاریخچه بعدی و مرمتها
پس از تبدیل شدن به کلیسای سانتا ماریا این کاسمدین، این بنا برای قرنها به عنوان یک مکان عبادی مسیحی مورد استفاده قرار گرفت. در قرن سیزدهم میلادی، اسناد نشان میدهند که راهبان فرقه بندیکتی از آن مراقبت میکردند و سپس مالکیت آن به روحانیون و مقامات کلیسایی محلی سپرده شد.
با گذشت زمان و تغییر و تحولات تاریخی، در اواخر قرن نوزدهم میلادی، این بنای تاریخی بخشی از مجموعه جدید "اوراتوریو دلا کونفراترنیتا دلا کروچه" (نمازخانه انجمن برادری صلیب) شد. اما پس از مدتی به مالکیت خصوصی درآمد و متأسفانه در مقطعی با خطر جدی تبدیل شدن به یک انبار یا فضایی غیرمذهبی و نامناسب روبرو گشت. این وضعیت، زنگ خطری برای از دست رفتن یکی از مهمترین یادگارهای هنر و تاریخ مسیحیت اولیه در راونا بود.
خوشبختانه، اهمیت تاریخی و هنری این بنا نادیده گرفته نشد. در نهایت در سال 1914 میلادی، دولت ایتالیا مالکیت تعمیدگاه آریان را به دست آورد و آن را تحت پوشش و حفاظت دولتی قرار داد. پس از آن، بنا و به ویژه موزاییکهای گرانبهای گنبد آن تحت عملیات مرمت و بازسازی قرار گرفتند تا از آسیب بیشتر جلوگیری شده و برای نسلهای آینده حفظ شوند. این اقدام دولت ایتالیا برای حفظ این میراث فرهنگی بسیار حیاتی و ستودنی بود.
تبدیل تعمیدگاه آریان به یک کلیسای ارتدکس، فراتر از یک تغییر کاربری صرفاً عملی، یک اقدام نمادین و قدرتمند بود که نشاندهنده پیروزی نهایی الهیات ارتدکس بر آریانیسم در راونا و در کل جهان مسیحیت غربی بود. با این کار، فضای مقدس آریانی به نوعی "پاکسازی" و دوباره به کیش غالب و رسمی امپراتوری بیزانس تخصیص داده شد. این عمل، که در تاریخ ادیان و فرهنگها نمونههای فراوانی دارد (تصاحب و تغییر کاربری مکانهای مقدس یک دین یا فرقه مغلوب توسط دین یا فرقه پیروز)، به معنای محو تدریجی آثار عمومی و نمادهای آریانیسم از چشمانداز مذهبی و شهری راونا بود.
با این حال، طنز تاریخ در این است که همین تغییر کاربری به کیش ارتدکس و ادامه استفاده مذهبی از بنا، باعث شد تا موزاییکهای گنبد آن که به وضوح بازتابدهنده الهیات و شمایلنگاری آریانی هستند، تا حد زیادی از تخریب عمدی یا بیتوجهی کامل در امان بمانند. اگر بنا به طور کامل متروکه میشد یا کاربری غیرمذهبی پیدا میکرد، احتمالاً سرنوشتی مشابه بسیاری از بناهای باستانی دیگر پیدا میکرد و امروزه ما از این گنجینه هنری و تاریخی بیبهره بودیم. بنابراین، در حالی که هدف اولیه از تغییر کاربری، شاید محو یاد و خاطره آریانیسم بود، نتیجه ناخواسته و البته خوشایند آن، حفظ یکی از مهمترین شواهد هنری این مکتب فکری برای دوران ما بوده است. این یک نمونه کلاسیک از پیچیدگیها و نتایج غیرمنتظره در گذر تاریخ است.
اهمیت و جایگاه تعمیدگاه آریان در میراث جهانی
اهمیت تعمیدگاه آریان فراتر از مرزهای شهر راونا و کشور ایتالیا است و به عنوان بخشی از میراث فرهنگی بشریت شناخته میشود. این اهمیت به طور رسمی با ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو مورد تأیید قرار گرفته است.
ثبت در فهرست یونسکو و معیارهای آن
تعمیدگاه آریان، به همراه هفت بنای برجسته دیگر از دوران مسیحیت اولیه در راونا (شامل آرامگاه گالا پلاچیدیا، تعمیدگاه نئونی، کلیسای سنت آپولینار نووو، کلیسای سان ویتاله، آرامگاه تئودوریک، کلیسای اسقف اعظم، و کلیسای سنت آپولینار این کلاسه)، در سال 1996 تحت عنوان کلی "بناهای اوایل مسیحیت در راونا" در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. شماره ثبت این مجموعه در فهرست یونسکو 788 است.
معیارهایی که یونسکو برای ثبت این مجموعه، و در نتیجه تعمیدگاه آریان به عنوان بخشی از آن، مد نظر قرار داده است، به خوبی گویای ارزشهای چندگانه این آثار است:
- معیار (i): این بناها "نشاندهنده یک شاهکار از نبوغ و خلاقیت انسانی" هستند. این معیار به طور خاص به هنر متعالی و بینظیر موزاییککاری به کار رفته در این بناها، از جمله گنبد تعمیدگاه آریان، اشاره دارد.
- معیار (ii): این آثار "نشاندهنده تبادل مهم ارزشهای بشری در یک بازه زمانی در یک منطقه فرهنگی از لحاظ پیشرفت در معماری یا فناوری، هنر monumental، برنامهریزی شهری یا طراحی چشمانداز" میباشند. این معیار به شواهد حیاتی که این بناها از روابط و تماسهای هنری و مذهبی در یک دوره مهم از تاریخ فرهنگی اروپا ارائه میدهند، و همچنین به ترکیب منحصر به فرد نقوش و فنون هنری غربی (رومی) و شرقی (بیزانسی) در موزاییکها و معماری آنها تأکید دارد.
- معیار (iii): این مجموعه "گواهی بیهمتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته" است. این معیار به مهارت هنری بزرگ به کار رفته در این بناها، ترکیب شگفتانگیز سنت یونانی-رومی، شمایلنگاری مسیحی، و سبکهای هنری شرقی و غربی که مشخصه فرهنگ اواخر امپراتوری روم و دوران گذار به قرون وسطی است، اشاره میکند.
- معیار (iv): این آثار "نمونهای برجسته از یک نوع بنا، مجموعه معماری یا فناوری یا منظره هستند که مرحله یا مراحل مهمی از تاریخ بشر را نشان میدهند". این معیار تعمیدگاه آریان و دیگر بناهای راونا را به عنوان نمونهای عالی از هنر و معماری مذهبی و تدفینی در قرون پنجم و ششم میلادی معرفی میکند و به طور خاص در مورد تعمیدگاه آریان، به حفظ موزاییکهایی اشاره دارد که "اصول ایمان آریانی را منعکس میکنند".
یونسکو در توصیف خود به طور مشخص بیان میکند که "تعمیدگاه آریان از اوج دوران حکومت گوتها، موزاییکهایی را حفظ کرده است که تعمید مسیح و جزئیات شمایلنگارانهای را نشان میدهند که اصول ایمان آریانی را منعکس میکنند". این تأکید، اهمیت ویژه این بنا را به عنوان سندی از یک جریان الهیاتی خاص در تاریخ مسیحیت برجسته میسازد.
اهمیت تعمیدگاه آریان تنها در بازتاب الهیات یک فرقه خاص از مسیحیت نیست، بلکه در لایههای تاریخی متعددی است که این بنا در خود جای داده و روایت میکند. این بنا مانند یک کتاب تاریخی چندلایه است که داستانهای مختلفی را از دوران حکومت استروگتها و سیاستهای مذهبی و فرهنگی تئودوریک، ظهور و سقوط آریانیسم در غرب، هنر و الهیات خاص آن، دوران گذار پرتلاطم به دوره بیزانس، پیروزی نهایی ارتدکسی، و در نهایت تلاشهای دوران مدرن برای شناخت و حفظ میراث فرهنگی گذشته، در خود نهفته دارد. هر یک از این مراحل تاریخی، لایهای از معنا و اهمیت به این بنا افزوده است. بنابراین، ارزش آن صرفاً به عنوان یک "بنای آریانی" محدود نمیشود، بلکه به عنوان شاهدی ملموس بر تحولات پیچیده تاریخی، مذهبی، هنری و فرهنگی در راونا و به طور کلی در اروپای اواخر دوران باستان و اوایل قرون وسطی است.
علاوه بر این، معیارهای یونسکو، به ویژه معیار (ii) و (iii)، بر نقش کلیدی شهر راونا و بناهای تاریخی آن، از جمله تعمیدگاه آریان، در تبادل فرهنگی و هنری بین شرق (به ویژه امپراتوری بیزانس) و غرب (سنت رومی و تأثیرات ژرمنی) تأکید دارند. راونا در یک موقعیت جغرافیایی و تاریخی منحصر به فرد قرار داشت که آن را به چهارراهی برای تلاقی این فرهنگها تبدیل کرده بود. این شهر پایتخت امپراتوری روم غربی، سپس مرکز پادشاهی استروگتی، و پس از آن پایگاه مهمی برای امپراتوری بیزانس در ایتالیا بود. هنر و معماری راونا، از جمله تعمیدگاه آریان، به خوبی این ترکیب و تلفیق تأثیرات رومی، ژرمنی (گوتیک)، و بیزانسی را نشان میدهد. تعمیدگاه آریان، با وجود ویژگیهای خاص آریانی خود، در این بستر وسیعتر از تعاملات و تأثیرات متقابل هنری و فرهنگی قرار میگیرد و نمونهای از چگونگی جذب، تفسیر و بازآفرینی تأثیرات مختلف در یک مرکز هنری پویا و مهم مانند راونا است. این امر اهمیت آن را به عنوان یک کانون کلیدی برای درک هنر مسیحیت اولیه در حوزه مدیترانه و فراتر از آن، دوچندان میکند.
نتیجهگیری: تعمیدگاه آریان، سندی ماندگار از یک دوران
تعمیدگاه آریان در راونا، بیش از آنکه صرفاً یک بنای تاریخی با معماری و تزئینات زیبا باشد، سندی زنده و گرانبها از یک دوران پر اهمیت و در عین حال اغلب کمتر شناختهشده از تاریخ مسیحیت، هنر و تحولات سیاسی-فرهنگی اروپاست. اهمیت تاریخی، هنری و مذهبی این بنا چندوجهی است و آن را به یکی از نقاط کلیدی در مطالعه مسیحیت اولیه و دوران گذار از جهان باستان به قرون وسطی تبدیل کرده است.
این تعمیدگاه، به عنوان یکی از معدود آثار باقیمانده از دوران حکومت آریانها، منبعی اولیه و بیبدیل برای مطالعه هنر و الهیات این مکتب فکری است. موزاییکهای گنبد آن، با شمایلنگاری خاص خود، به ویژه در تصویرسازی مسیح، دریچهای به سوی درک باورهای جامعه آریانی و نحوه بیان بصری آن باورها میگشاید. علاوه بر این، تعمیدگاه آریان نقش مهمی در درک سیاستهای مذهبی تئودوریک بزرگ و پدیده همزیستی فرهنگها و مذاهب مختلف در پایتخت پادشاهی استروگتی، یعنی شهر راونا، ایفا میکند.
میراث ماندگار تعمیدگاه آریان برای دوران معاصر نیز قابل تأمل است. این بنا شاهدی بر تنوع اعتقادی و الهیاتی در گذشته است و بر لزوم مطالعه و درک دیدگاههای مختلف تاریخی، حتی آنهایی که در نهایت به حاشیه رانده شدهاند، تأکید میکند. همچنین، ارزش آن به عنوان بخشی از میراث فرهنگی مشترک بشریت، نیازمند حفاظت، پژوهش و معرفی مستمر به نسلهای کنونی و آینده است تا از فراموشی در امان بماند و آموزههای تاریخی و فرهنگی خود را منتقل کند.
داستان پر فراز و نشیب تعمیدگاه آریان، از ساخت باشکوه آن در دوران اوج قدرت آریانها، تا تغییر کاربری پس از پیروزی ارتدکسی، و از خطر تبدیل شدن به یک انبار در دوران بیتوجهی، تا نجات نهایی و ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو ، خود یادآور شکنندگی میراث فرهنگی و اهمیت حیاتی تلاشهای آگاهانه برای حفاظت از آن است. این بنا به طرزی تقریباً معجزهآسا از گزند روزگار و تحولات تاریخ جان سالم به در برده تا داستان خود و دوران خود را برای ما بازگو کند. سرنوشت تعمیدگاه آریان به ما میآموزد که چگونه آثار تاریخی میتوانند به راحتی در معرض نابودی قرار گیرند و چگونه آگاهی، پژوهش و اقدامات حفاظتی میتواند آنها را برای آیندگان حفظ کند. این یک درس مهم در مورد مسئولیت ما در قبال میراث گرانبهای گذشته است.
در نهایت، تعمیدگاه آریان و همتای ارتدکس آن در راونا، یعنی تعمیدگاه نئونی، به خوبی نشان میدهند که چگونه هنر میتواند به عنوان زبانی قدرتمند برای بیان باورهای الهیاتی و حتی شرکت در مناظرات، رقابتها و گفتگوهای مذهبی عمل کند. این بناها صرفاً مکانهای عبادت نبودند، بلکه بیانیههای بصری و نمادین قدرتمندی از هویت، اعتقادات و جهانبینی جوامعی بودند که آنها را خلق کردند. آنها گواهی بر نقش فعال و پویای هنر در زندگی مذهبی، فکری و اجتماعی دوران خود هستند و از این رو، مطالعه آنها برای درک کامل آن دوران، امری ضروری است.