نقش زن در شاهنامه فردوسی
به گزارش مجله سایه، به نظر می رسد دست کم 24 زن در شاهنامه به نقش آفرینی می پردازند. این زنان عبارت اند از آرزو، آزاده، آزرمی دخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای. با این حال تئودور نولدکه، پژوهشگر نام آور آلمانی درباره زن در شاهنامه چنین می نویسد:
برای آنالیز دیدگاه نولدکه نخست باید ببینیم که او شاهنامه را با چه چیزی مقایسه می نماید و بدین نتیجه می رسد؟ فردوسی هزار سال پیش می زیست. در عصری که نه فقط در ایران، بلکه در همه دنیا نقش های بیرون از خانه ویژه مردان بود. اگر شاهنامه را با ایلیاد و اودیسه، اثر سرشناس حماسی یونان باستان بسنجیم، بی تردید، زنان در شاهنامه نقش های بیشتر و پررنگ تری ایفا می نمایند و از آنچه نولدکه هوس و عشق می نامد، دورترند. چنین نتیجه ای به هنگام مقایسه شاهنامه با آثار ویلیام شکسپیر، ویکتور هوگو و چارلز دیکنز به دست می آید.
ما همچنان با نگاهی به رمان ها و داستان ها و فیلمنامه ها و نمایشنامه های سده بیستم و بیست و یکم نیز هنوز مردها را سوار بر اسب قدرت می بینیم. نگاهی به پرفروش ترین کتاب داستانی چند سال گذشته یعنی هری پاتر که باز هم قهرمان اصلی و ضدقهرمان اصلی مرد هستند، به خوبی نمایانگر این موضوع است. و شگفت اینکه نویسنده این اثر برجسته، خودش یک زن اسکاتلندی به نام جی. کی. رولینگ است. حال به خود شاهنامه باز می گردیم. در شاهنامه درباره بانوی جنگاور ایرانی گردآفرید در جنگ با سهراب چنین می خوانیم:
به نظر نمی رسد که گردآفرید و گردیه برای هوس در شاهنامه حضور داشته باشند. اما نقش زنان شاهنامه ای به جنگ اوران و لشکرداران محدود نمی گردد. فرانک مادر فریدون با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست زهاک آماده می نماید. دیگر زنان شاهنامه نیز هرکدام نقشی کوچک یا بزرگ در رویدادهای سیاسی ایران بازی می نمایند. در بخش ساسانیان شاهنامه -که نقش فردوسی به کمترین میزان رسیده و شاهد روایت جزءبه جزء تاریخ هستیم- باز حضور زنان را در سیاست می بینیم. علت رسیدن به دوران تاریخی ساسانی است. دورانی که چند زن بر تخت پادشاهی می نشینند. هرچند که در بخش های پیشین شاهنامه نیز شاهد به ارث رسیدن فر ایزدی و خون شاهی به وسیله دختر ایرج یعنی ماه آفرید و در بخشی دیگر شاهد به شاهی رسیدن همای دختر بهمن بودیم. این نگاه انسان محبت آمیز به زن که در شاهنامه می بینیم، از ویژگی های فرهنگی ایران باستان است.
البته در شاهنامه داستان های عشقی بسیار زیبایی نیز می یابیم. با همسنجی این داستان ها از جمله زال و رودابه، بیژن و منیژه، کیکاوس و سودابه، کتایون و گشتاسب، خسرو و شیرین و رستم و تهمینه و … با نمونه های دیگر تمدن ها -باستانی و مدرن- باز هم می بینیم که در نمونه های ایرانی، زنان محترم تر، نیرومندتر و به ویژه کنشگرتر هستند. به طوری که حتی گاهی این زنان هستند که عشق خود را به مردان ابراز نموده و خواستگاری می نمایند. آنچه از کلیت شاهنامه نسبت به موضوع زنان برمی آید چنین است. ولی جزئیات نیز همیشه بحث های گوناگونی را در پی داشته است. همانطورکه می دانیم در منطق، تعمیم جزء به کل نادرست است. در هنگام نتیجه گیری درباره یک اثر بزرگ و سترگ نباید به یک مورد کوچک بسنده کنیم. اینکه از شاهنامه 50 هزار بیتی، یک بیت را برگزیده و با بهره از آن برای کل شاهنامه و فردوسی حکم صادر کنیم، نه منطقی است و نه منصفانه. این نوع داوری درباره هرچه باشد ناپذیرفتنی است. چه درباره تاریخ باشد و چه درباره ادبیات. چه به ایران مربوط گردد و چه به جایی دیگر. بعلاوه هنگام روبرو شدن با بعضی بیت های به ظاهر مشکل دار شاهنامه، همیشه یک نکته را باید در نظر بگیریم و آن اینکه شاهنامه ای که امروز در دست ماست، همانی نیست که فردوسی سروده است. بنابراین به هنگام روبرو شدن با هر بیتی باید از افزوده یا الحاقی نبودن آن مطمئن شویم. اما راه یافتن ابیات افزوده چیست؟ نخست نسخه شناسی و دوم سبک شناسی. در دانش نسخه شناسی، پژوهشگران با همسنجی دست نویس های گوناگون که در زمان ها و مکان های گوناگون نوشته شده اند، تلاش می نمایند تا به اصل دست یابند. کمیت و اعتبار دست نویس ها دو فاکتور مهم برای بازیابی حقیقت است. در دانش سبک شناسی، یک پژوهشگر چنان با سبک کار یک نویسنده اخت می گردد که با نگاهی به ابیات، می تواند سره را از ناسره جدا کند. در اینجا به چند بیت مشهور شاهنامه که ظاهری زن ستیز دارند می پردازیم.
این بیت در 15 دستنویس از کهن ترین و معتبرترین دست نویس های شاهنامه که تصحیح جلال خالقی مطلق بر اساس آن ها راسخ است، موجود نیست و در چاپ های معروف ژول مول و مسکو و بروخیم نیز دیده نمی گردد. اما در چاپ کلکته که بنیاد آن دستنویس های کم اعتبار شاهنامه بوده، آمده و از همان طریق به بعضی از چاپ های ایران مانند شاهنامه چاپ امیربهادر، شاهنامه ای که انتشارات ایران باستان به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی منتشر نموده، شاهنامه چاپ محمد رمضانی و چاپ دبیر سیاقی راه یافته است. بنابراین می بینیم که این اشتباه از سوی خود ایرانی ها در چاپ شاهنامه های نوین اتفاق افتاده و بدین ترتیب بیتی افزوده، به سرشناسی رسیده است. ....
این بیت از میان 15 دست نویس مبنای تصحیح خالقی مطلق تنها در یک دست نویس لوسه آمده و بی شک الحاقی است. گذشته از این، این بیت در شاهنامه چاپ مسکو نیز الحاقی تشخیص داده شده است. چراکه هم به لحاظ لفظ و هم از نظر معنی سست بوده و به شکل مصنوعی با باقی ابیات پیوند خورده است. ....
این بیت از میان 15 دستنویس مبنای تصحیح خالقی مطلق در هفت دست نویس کم اعتبار آمده و البته به چاپ ژول مول نیز راه یافته است. ولی به جهت نبودن در دستنویس های معتبرتر باید گفت الحاقی است. ....
به تشخیص شورای مصححان شوروی مشکوک و به تشخیص خالقی مطلق، افزوده است. ....
این بیت در هشت دستنویس که کهن ترین دستنویس شاهنامه (ف) در رأس آنهاست، نیست و خالقی مطلق نیز آن را افزوده تشخیص داده است.
ل: گزاف دنیادیده آزی مدان، ق2: گزاف زنان بود و رای بدان، لی: گزاف دنیا بی درازی مدان، ل2:گزار دنیا بین درازی مدار، ل3: گزاف دنیا بین دراز مدار، س، ق، لن، پ، لن2 و ب: گزاف دنیا بین درازی مدان.
بنابراین می بینیم که چگونه بیتی که تنها در یک دست نویس وجود دارد و ساخته شاعری گمنام و زن ستیز است به نام فردوسی بزرگ زده می گردد! از دید سبک شناسی نیز می بینیم که فردوسی در جایی وارون گفتار بالا را می گوید:
.... زنان را ستایی سگان را ستای این بیت زن ستیزانه و سخیف از هر دو سو یعنی نسخه شناسی و سبک شناسی صددرصد بدون هیچ شک و شبهه ای مردود و افزوده شناخته شده است. چراکه در هیچ یک از دستنویس ها -چه کهن و چه نو- نبوده و در هیچ کدام از چاپ های شاهنامه نمی توان آن را یافت. یگانه ماخذ آن نه شاهنامه، بلکه امثال و حکم علامه دهخدا (تهران، 1310 ش، ج 2، ص 919، س 25) است. در بخشی از شاهنامه درباره زنان از قول انوشیروان می خوانیم:
در داستان بیژن و منیژه توصیف دیگری از زنان -همسر فردوسی- را داریم که این بار زائیده اندیشه خود استاد است و بازگویی نیست و به ما نشان می دهد که حکیم نسبت به زنان چه دیدی داشته است:
منابع: آنالیز نسخه ها و دستنویس های گوناگون شاهنامه برگرفته از پژوهش ابوالفضل خطیبی چاپ شده در نشر دانش سال بیستم شماره 2 است. وی در مقاله خود مشخصات دست نویس ها، چاپ ها و تصحیحاتی از شاهنامه که در این مقاله از آن ها استفاده شده را به توضیح زیر می نویسند: دست نویس های پانزده گانه مبنای تصحیح جلال خالقی مطلق به ترتیب تاریخ و اعتبار آن ها عبارت اند از: فلورانس 614 (با نشان ف)؛ لندن 675 (ل)؛ استانبول 731 (س)؛ قاهره 741 (ق)؛ لندن 891 (ل2)؛ استانبول 903 (س2)؛ لنینگراد 733 (لن)؛ قاهره 796 (ق2)؛ لیدن 840 (لی)؛ لندن 841 (ل3)؛ پاریس 844 (پ)؛ واتیکان 848؛ لنینگراد 849 (لن2)؛ آکسفورد 852 (آ)؛ برلین 849 (ب). برای مشخصات کامل این دست نویس ها، رک. شروع دفترهای پنج گانه تصحیح خالقی مطلق از شاهنامه؛ نیز ظفرنامه حمدالله مستوفی به انضمام شاهنامه ابوالقاسم فردوسی (به تصحیح حمدالله مستوفی)، چاپ عکسی از روی نسخه خطی مورخ 807 هجری در کتابخانه بریتانیا (2833. Or)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1377/1999؛ شاهنامه فردوسی همراه با خمسه نظامی، چاپ عکسی از روی نسخه متعلق به مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مربوط به قرن هشتم هجری قمری)، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1379. چاپها و تصحیحات شاهنامه: به تلاش ژول مول ، پاریس 1878م؛ به تلاش یوهان وُلرس (فولرس)، با مقابله دو چاپ ژول مول و ماکان، لیدن، 1295ق/ 1878م؛ چاپ سنگی بمبئی، 1276ق، با حواشی ملک الشعراء بهار، به تلاش علی میرانصاری، تهران، 1380؛ به تلاش محمد رمضانی، تهران، 1312ش؛ از انتشارات ایران باستان به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی، تهران، 1312ش؛ بر اساس چاپ یوهان وُلرس، به تلاش مجتبی مینوی و دیگران، کتابخانه بروخیم، تهران، 1315ـ1313 ش؛ چاپ امیربهادر، به همت وسرمایه کتابفروشی و چاپخانه علی اکبر علمی، تهران، 1326ش؛ انتشارات امیرکبیر، تهران، ج پنجم، 1357 ش؛ به تلاش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1335ش؛ زیرنظر ی.ا. برتلس ودیگران، مسکو، 1971ـ1960م؛ به تلاش جلال خالقی مطلق، نیویورک.
منبع: کجارو