کرونا نفس تئاتر را گرفت
به گزارش مجله سایه، خبرنگاران/بوشهر جنوبی ها آدم های راحت و منعطفی هستند. ذات زیست ساحل و تعامل با دنیا بدون مرز، آن ها را به جای ثروت اندوزی، به سمت لذت از آنِ زندگی برده. همین است که از میان تمام شاعران نام دار کشور، بوشهر مرکز خیام مسلکان دنیا می گردد.
برای مردمی که عمرشان را پای مادیات تلف نمی نمایند، تعالی روح و اندیشه اولویت دار می شود. نشانی اش را هم باید در سالن های کنسرت یا پلاتوهای تئاتر جست وجو کنی. تا قبل از سر رسیدن این ویروس ناکجاآبادی، همواره پشت درِ پلاتوهای تئاتر بوشهر، صفی برای خرید بلیت و تماشای یک اجرا از گروه های متعدد تئاتری این شهر را می دیدی. اما این جانیِ میکروسکوپی دشمن اصلی تئاتر بود.
اهالی تماشاخانه، از کارگردان و بازیگر تا تماشاچی اش می دانند حقیقت تئاتر به این است که صدای سیلی خوردن بازیگر توی گوش آخرین نفر روی سکوها بپیچد و دردش را در گونه اش احساس کند. ذات تئاتر بهنفس در نفس بودن بازیگر و تماشاچی است. اما کرونا نفس تئاتر را گرفت.
هنرمندان تئاتر چقدر باید منتظر اجازه برای اجرا می ماندند؟ راهکار این بود که در این ماه های زرد و نارنجی و قرمز باید قید هنر را می زدند یا فکر دیگری می کردند. سهیل عرب جوان دهه هفتادی بوشهری که حدود یک دهه خاک صحنه تئاتر را خورده بود، هنرش را برداشت و در دنیای سینما به کار بست تا به غم های دنیا بگوید: هنر ابزاری برای بهتر زیستن است.
به مناسبت راهیابی اولین فیلم این بازیگر و کارگردان جوان به جشنواره بین المللی lift-off، پای صحبت های او نشسته ایم تا از تجربیات یک تئاتری سینماگر بیشتر بدانیم.
نقطه آغاز فیلم سازی شما از چه زمانی بود ؟
از آنجا که سال ها است به نام مدیر داخلی یک آکادمی آزاد سینمایی مشغول به کار هستم، این سمت باعث شده در اکران فیلم ها و جلسات تحلیل و نقد فیلم برای هنرجویان و بعلاوه کلاس های فیلم سازی و بازیگری حضور مستمر داشته باشم. بنابراین در طول همه این سال ها، این فکر که در زمینه فراوری یک فیلم کوتاه تجربه ای داشته باشم همواره همراه من بوده. با فراوری فیلم کوتاه قفس شرایطی فراهم شد تا بتوانم اندوخته فکری و علمی که در این سال ها به دست آورده بودم را به کار گیرم و به نوعی اولین تجربه فیلم سازی ام را رقم بزنم.
در فیلم سازی در پی چه بودید که در تئاتر پیدا نمی شد ؟
شرایط خاصی که شیوع ویروس کرونا در کشور به وجود آورد، عواقب جبران ناپذیری را گریبان گیر هنر تئاتر کرد. آثار فراوریی تئاتر امکان اجرا برای عموم را نداشتند و تمرینات مستمر گروه های نمایشی هم ریسک پذیر بود. بنابراین پس از ماه ها انتظار برای بهبود شرایط وقتی به این نتیجه رسیدیم که مدیریت درستی در این زمینه وجود ندارد و این بلاتکلیفی ها همچنان ادامه دارد، فرصت را برای فراوری فیلم کوتاه که در مدت زمان کمتر و با تعداد نفرات کمتری قابل فراوری بود مناسب دیدم.
نقطه اتصال تئاتر و فیلم کوتاه برای شما کجاست ؟
اندیشه ! به نظر من فیلمساز در فیلمی که می سازد یا کارگردان تئاتر به نام صاحب یک اثر نمایشی حامل یک اندیشه است. تئاتر یا فیلم در واقع یک مدیوم برای ارائه آن اندیشه است .
جرقه ساختن فیلم اخیرتان (قفس) از کجا شکل گرفت ؟
جرقه ساخت فیلم کوتاه قفس از روزی در فکرم شکل گرفت که استاد نویسندگی آکادمی (خانم شیما جوادپور) داستان کوتاه قفس را برای هنرجویان نویسندگی در کلاس خواندند و من به طور اتفاقی داستان را شنیدم و از همان جا ایده ساخت این فیلم در فکرم شکل گرفت .
این فیلم حاصل کوشش جمعی از هنرمندان است که از مراحل پیش فراوری تا حضور در جشنواره متحمل زحمات زیادی شدند. از جمله خانم شیما جواد پور مدیرفراوری، علی حاجی پور فیلمبردار و تدوینگر، محدثه خواجه پور طراح لباس و زینب کشوریان منشی صحنه که هر کدام نقش مهمی در فراوری این فیلم داشتند.
البته قفس آخرین فیلم من نیست. بعد از ساخت قفس فیلمی به نام ماسک سیاه را کارگردانی کردم. این فیلم درباره کروناست که در کوچه های قدیمی بوشهر، داستان پسرکی ماسک فروش را دنبال می نماید .
چرا چوبک و چرا داستان قفس را انتخاب کردید ؟
چوبک در بوشهر متولد شده و او را پدر داستان نویسی نوین ایران می دانند. وقتی چند اثر دیگرش را مطالعه کردم تا دنیای فکری اش را بیشتر بشننام، متوجه شدم که او در پس آثارش بسیار زنده است. یک جنوبی که انگار تمام دریا، درختان نخل، گل ابریشم و کُنار را در شرجی و گرمای بوشهر نفس کشیده است. قبل از آن در تئاتر چندین اثر از استاد بهرام بیضایی را تحلیل و اجرا نموده بودیم. آن جا متوجه شدم که آثار برخی نویسندگان تاریخ مصرف ندارد و به نوعی دنیا شمول است. به نظر من نوشته های صادق چوبک هم از این دسته آثارند که در زمان و مکان خاصی محصور نمی شوند و در روح زمان جاری هستند.
این ویژگی ها باعث شد تا بیشتر مطمئن شوم که داستان کوتاه قفس، برای یک برداشت آزاد جهت فراوری فیلم کوتاه انتخاب مناسبی است.
از طرف دیگر به نظرم آمد داستان مرغ و خروس ها، به نوعی تمثیلی از زندگی انسان امروز است. انسانی که به شدت سرگرم روزمرگی های زندگیست و غافل از این که پنجه سیاه مرگ، هر لحظه ممکن است گلوی او را بگیرد و او را از قفسی که بیشتر شبیه به این دنیاست بیرون بکشد .
رویکرد منتقدانه چوبک در این داستان چقدر در فیلم شما جاری است و چقدر با شرایط امروز ما انطباق دارد ؟
سعی کردم بیشتر برشی از آن زندگی قفسی را نشان دهم و مخاطب را سر دو راهی انتخاب بین خوب و بد نگذارم. فیلم در عین سادگی، تفکری عمیق به همراه دارد. کوشش شد در فیلمی که می سازم این نوع نگاه بیشتر جاری باشد .
لباس ناتورالیسم خیلی سخت به تن سینما می نشیند . چطور این مسئله را حل کردید ؟
از آن جایی که این سبک ها، بیشتر از ادبیات یا هنرهای دیگری وارد سینما می شوند، بسیاری این نظر را دارند که این مکاتب هیچگاه آن طور که باید نتوانسته اند در سینما پیروز باشند یا به نوعی حق مطلب را ادا نمایند. ولی از نظر من نوع نگاه فیلم ساز بسیار معین نماینده است و می تواند یاری کند تا جان و روح اثر را به مخاطب منتقل کند. سینمای ناتورالیسم به مفاهیم زندگی روزمره، مردم عادی و حداقل استفاده از موسیقی و جلوه های خاص بصری در سینما می پردازد تا اثر هر چه بیشتر به زندگی واقعی و روزمره شباهت داشته باشد .
برای مثال نوع نگاه متمایزی که عباس کیارستمی در فیلم هایش داشت. زندگی و مرگ دو روی سکه اغلب آثارش بودند؛ فارغ از ظواهری که هر فیلم سازی به مدد آن می خواهد فیلمش را رنگ و لعاب بهتری بزند. این نوع نگاه از او یک فیلم ساز مستقل ساخت که از قضا بیشتر منتقدان سینما، او را فیلساز ناتورالیستی پیروزی می دانند.
فیلم قفس به جشنواره بین المللی لیفت-آف هم راه پیدا کرد. صندلی این جشنواره در میان فستیوال های مختلف فیلم کوتاه کجاست؟
جشنواره لیفت آف در 7 از جمله بخش فیلم کوتاه بخش برگزار می شود. هر فیلم باید اولین پروژه فیلم سازی باشد که از سوی یکی از اعضای تیم اصلی فراوری (کارگردان یا تهیه نماینده) اجرا شده باشد .
فیلم کوتاه برنده رویداد سالانه در استدیوی Pinewood نمایش داده می شود و بعلاوه فیلم های برنده بخشی از جشنواره فیلم Lift-Off لس آنجلس در استودیو رالی هالیوود در تابستان هستند. فیلم هایی که در رده مربوط به خود برتر عمل می نمایند، نامزد پو برای شرکت در جوایز معتبر Lift-Off Season Awards دعوت می شوند، که در پایان فصل Lift-Off به اوج خود می رسد. هدف این جشنواره قرار دادن بستری برای کارگردان های تازه در دنیای فیلم سازی است .
ارسال فیلم به جشنواره های خارجی چه یاریی به فیلمسازان جوان می نماید؟ چطور این اتفاق باعث پیشرفت آنها می شود ؟
بر اهالی هنر پوشیده نیست که در سال های گذشته رویکرد اغلب داورها در جشنواره های داخلی برای انتخاب آثار، دستخوش حاشیه های فراوان بوده است. این حواشی، نگاه جانب دارانه، تبعیض، نبود شایسته سالاری و ... در انتخاب آثار را به همراه داشته است. جشنواره های داخلی از این نظر پیروز عمل ننموده اند و بنابراین هر روز بیشتر از قبل می بینیم که هنرمندان جوان گرایش پیدا می نمایند که آثارشان را (که به طور معمول با دست های خالی و هیچ گونه یاری اقتصادی و تنها با عشق می سازند) به دست افراد بی غرض تری در هر جای دنیا بسپارند. نتیجه آن که هر ساله شاهد درخشش و پیروزیت فیلم سازان ایرانی در عرصه دنیای هستیم.
به ساختن فیلم های بلند داستانی هم فکر می کنید ؟
در حال حاضر، خیر. از نظر من، انسان امروزی به تعبیر پروفسور ناظرزاده کرمانی (استاد پژوهش تئاتر) انسانی متعلق به عصر سرعت است! هرچند فیلم بلند همواره صندلی خودش را در سینما داشته و خواهد داشت اما به نظر می رسد امروزه تماشا چنین فیلم هایی از حوصله مخاطب عموم خارج است .
دنیایی که ما امروزه در آن به سر می بریم به طرز عجیبی و به سرعت خالی از معنا می شود. شاید هنر، به ویژه تئاتر و سینما وسیله مناسبی باشند تا مانعی بر سر راه این شیب تند ایجاد نمایند. بنابراین بر این دیدگاه هستم که فیلم های کوتاه برترین راه برای انتقال مفاهیم عظیم انسانی در مدت زمان کوتاه است. به طوری که پایان یک فیلم کوتاه ، آغاز پیدایش دنیایی در فکر بیننده است و این شاید تلنگری باشد بر فکر افرادی که دنیا را با افکار و اعمالشان جای ناامنی برای زیستن نموده اند.
ایده آل شما برای فیلمسازی چیست؟ چه شرایطی را ایده آل می دانید؟
وقتی به صنعت سینمای امروز دنیا و چگونگی فیلم سازی در اروپا و به طور کلی کشورهای پیروز در این زمینه توجه می کنیم شاهد آن هستیم که کمپانی های عظیم و پیروز فیلم سازی همواره شرایطی فراهم نموده اند تا استعدادهای درخشان ظهور پیدا نمایند. این اتفاق در هر جای دنیا باعث افتخارآفرینی برای هر ملتی است. آرزومندم روزی شاهد این شرایط در کشور خودمان باشیم.
منبع: خبرگزاری ایسنا