نکروپولیس مونته روزی تارکوینیا: پنجره ای به جهان شگفت انگیز اتروسک ها

به گزارش مجله سایه، نکروپولیس تارکوینیا (Necropolis of Tarquinia)، که با نام مونته‌روزی نیز شناخته می‌شود، به عنوان یکی از برجسته‌ترین و وسیع‌ترین گورستان‌های تمدن باستانی اتروسک، جایگاهی بی‌بدیل در تاریخ و باستان‌شناسی ایتالیا و جهان دارد. این محوطه عظیم در نزدیکی ساحل غربی ایتالیای مرکزی، در شمال شهر رم واقع شده است. اهمیت بنیادین این نکروپولیس در وهله اول به دلیل وجود بیش از 6000 مقبره کنده شده در صخره است که گستره وسیعی از تپه‌های مونته‌روزی را پوشش می‌دهد. با این حال، شهرت جهانی آن عمدتاً مدیون حدود 200 مقبره نقاشی‌شده است که قدمت آنها از قرن هفتم تا اول پیش از میلاد مسیح متغیر است. این نقاشی‌های دیواری، که با رنگ‌های زنده و تصاویری پویا آراسته شده‌اند، پنجره‌ای بی‌نظیر و مستقیم به زندگی روزمره، باورهای مذهبی پیچیده، آیین‌های تدفین پرجزئیات و هنر خلاقانه این تمدن اسرارآمیز، یعنی اتروسک‌ها، می‌گشایند.

نکروپولیس مونته روزی تارکوینیا: پنجره ای به جهان شگفت انگیز اتروسک ها

در سال 2004، سازمان یونسکو، با درک اهمیت فوق‌العاده این محوطه‌ها، نکروپولیس‌های اتروسکی چروتری (مشهور به باندیتاچیا) و تارکوینیا (مونته‌روزی) را به طور مشترک در فهرست میراث جهانی به ثبت رساند. این اقدام، گواهی بر دستاوردهای شگرف فرهنگ اتروسکی است که طی یک دوره نه قرنی، اولین تمدن شهری را در بخش شمالی مدیترانه توسعه و تکامل بخشید. این نکروپولیس نه تنها یک گورستان، بلکه به مثابه یک آرشیو بصری و مادی از یک تمدن است که بخش عمده‌ای از تاریخ مکتوب آن از میان رفته یا هنوز به طور کامل درک نشده است. با توجه به کمبود قابل توجه منابع مکتوب جامع از خود اتروسک‌ها، این مقابر و محتویات گرانبهای آنها، شامل نقاشی‌ها، تابوت‌دان‌ها، سفالینه‌ها و جواهرات، به منابع اولیه و حیاتی برای بازسازی و فهم تاریخ، فرهنگ، هنر و جهان‌بینی اتروسک‌ها تبدیل شده‌اند.

برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.

نام "مونته‌روزی" که به این نکروپولیس اطلاق می‌شود، احتمالاً به تپه‌های کوچک یا تومولوس‌هایی اشاره دارد که در گذشته مشخصه برخی از مقابر، به‌ویژه مقابر قدیمی‌تر یا متعلق به افراد برجسته‌تر، بوده‌اند. گستردگی زمانی این نکروپولیس، که بیش از نه قرن را در بر می‌گیرد، و وسعت مکانی آن، نشان‌دهنده اهمیت و تداوم شهر تارکوینیا به عنوان یکی از مراکز عمده و قدرتمند اتروسکی است. مشاهده هزاران قبر که در طی قرن‌ها در این مکان ایجاد شده‌اند ، نه تنها بیانگر وجود یک جمعیت بزرگ و یک سکونتگاه طولانی‌مدت و باثبات است، بلکه با توجه به اینکه شهرهای بزرگ و پایدار نیازمند سازماندهی اجتماعی پیچیده و دسترسی به منابع قابل توجه هستند، می‌توان استنباط کرد که وسعت و قدمت نکروپولیس مونته‌روزی نه تنها اهمیت آیینی مرگ و زندگی پس از مرگ را در فرهنگ اتروسک نشان می‌دهد، بلکه به طور غیرمستقیم قدرت، ثروت، ثبات سیاسی و مرکزیت شهر تارکوینیا را در جهان اتروسک منعکس می‌کند. این "شهر مردگان" باشکوه، در واقع شاهدی خاموش بر شکوه و پویایی "شهر زندگان" مجاور خود بوده است.

  • اتروسک‌ها: تمدنی رازآلود در قلب ایتالیای باستان

  • مروری بر تاریخ و گاه‌شماری

تمدن اتروسک، یکی از تأثیرگذارترین و در عین حال اسرارآمیزترین فرهنگ‌های ایتالیای باستان، عمدتاً در ناحیه اتروریا (توسکانی امروزی) شکوفا شد. دوره شکوفایی این تمدن به طور کلی بین قرن هشتم و سوم پیش از میلاد در نظر گرفته می‌شود. برخی منابع، آغاز شکل‌گیری مشخصه‌های فرهنگی اتروسکی را حدود سال 700 پیش از میلاد و برخی دیگر، با احتساب مراحل اولیه، از قرن نهم پیش از میلاد ذکر کرده‌اند. این تمدن تا اواسط قرن اول پیش از میلاد، همزمان با گسترش قدرت روم، به حیات خود ادامه داد. فرهنگ ویلانوایی، که از حدود 1100 پیش از میلاد در مرکز ایتالیا پدیدار شد، اغلب به عنوان شکل اولیه و پیش‌زمینه مستقیم تمدن اتروسک در نظر گرفته می‌شود. اتروسک‌ها در نهایت، طی یک فرآیند طولانی، توسط جمهوری روم که به تدریج قدرت می‌گرفت، فتح و در فرهنگ رومی جذب شدند. این فرآیند از حدود قرن سوم پیش از میلاد با تصرف نظامی اتروریا توسط روم آغاز شد و با شکست نهایی اتروسک‌ها در برابر ارتش روم در سال 82 پیش از میلاد، به طور کامل تثبیت گردید. درک این گاه‌شماری برای فهم مراحل مختلف توسعه هنر و معماری اتروسک، از جمله سبک‌ها و مضامین متنوع نقاشی‌های مقابر تارکوینیا، بسیار حائز اهمیت است.

  • خاستگاه، زبان و خط

اتروسک‌ها قومی غیر هندواروپایی بودند که زبان و فرهنگ متمایزی داشتند. مسئله خاستگاه اتروسک‌ها برای مدت‌های طولانی موضوع بحث و گمانه‌زنی در میان مورخان و باستان‌شناسان بوده است. هرودوت، مورخ یونانی، معتقد بود که آنها از لیدیه در آناتولی به ایتالیا مهاجرت کرده‌اند ، در حالی که دیونوسیوس هالیکارناسی، نظریه خاستگاه بومی ایتالیایی را مطرح می‌کرد. مطالعات ژنتیکی اخیر بر روی DNA باستانی، شواهدی را به نفع منشاء خاور نزدیک (آناتولی) ارائه داده‌اند. با این حال، پژوهش‌های جدیدتر ژنتیکی نیز نشان داده‌اند که هر دو گروه اتروسک و غیراتروسک در ایتالیا، ریشه‌هایی در مهاجران استپ پونتیک-کاسپین داشته‌اند، که پیچیدگی این مسئله را بیشتر می‌کند.

زبان اتروسکی، که با الفبایی مشتق شده از یکی از گونه‌های غربی الفبای یونانی نوشته می‌شد ، هنوز به طور کامل رمزگشایی نشده است و همین امر یکی از دلایل اصلی "رازآلودگی" این تمدن به شمار می‌رود. بیش از 13000 کتیبه اتروسکی کشف شده است، اما اکثر آنها کوتاه و عمدتاً شامل نام‌های شخصی، القاب، یا فرمول‌های ساده تدفینی و نذری هستند. خط اتروسکی معمولاً از راست به چپ نوشته می‌شد، اگرچه نمونه‌هایی از نگارش بوستروفیدون (یک در میان از راست به چپ و از چپ به راست) نیز یافت شده است. ماهیت منحصربه‌فرد و تا حدی رمزآلود زبان اتروسکی، اهمیت منابع غیرزبانی مانند نقاشی‌های مقابر را برای شناخت این تمدن دوچندان می‌کند. در غیاب متون ادبی یا تاریخی جامع به زبان اتروسکی، نقاشی‌های غنی و پرجزئیات مقابر تارکوینیا، که صحنه‌هایی از زندگی روزمره، آیین‌ها، باورها و اساطیر را به تصویر می‌کشند ، به مثابه "متن‌های بصری" عمل می‌کنند. این آثار هنری اطلاعات ارزشمندی را ارائه می‌دهند که از طریق زبان نوشتاری محدود آنها به راحتی در دسترس نیستند و بدین ترتیب، نقاشی‌های تارکوینیا فراتر از ارزش هنری صرف، به عنوان اسناد تاریخی-فرهنگی حیاتی عمل می‌کنند که به پر کردن خلاء ناشی از محدودیت‌های زبانی کمک شایانی می‌نمایند.

  • ساختار اجتماعی، سیاسی و مذهبی

جامعه اتروسک بر پایه دولت‌شهرها سازمان یافته بود. این دولت‌شهرها در ابتدا توسط پادشاهان اداره می‌شدند، اما به تدریج، احتمالاً از قرن ششم پیش از میلاد، به جمهوری‌های الیگارشی تبدیل شدند که در آن اشراف و خانواده‌های ثروتمند قدرت را در دست داشتند. یک اتحادیه مذهبی-سیاسی از دوازده شهر مهم اتروسکی، معروف به " لیگ اتروسک" یا "duodecimpopuliEtruriae"، وجود داشت که نمایندگان آنها سالانه در مکانی مقدس به نام FanumVoltumnae گرد هم می‌آمدند تا در مورد مسائل مشترک و برگزاری جشن‌های مذهبی تصمیم‌گیری کنند.

دین در جامعه اتروسک نقشی محوری داشت و عمیقاً با هویت سیاسی و ساختار دولتی در هم آمیخته بود. پادشاهان و مقامات عالی‌رتبه، که اغلب نقش‌های مذهبی نیز بر عهده داشتند، از طریق اجرای دقیق آیین‌ها و تفسیر اراده خدایان برای تضمین صلح و رفاه جامعه تلاش می‌کردند. اتروسک‌ها به روش‌های مختلف پیشگویی، از جمله هاروسپیسی (بررسی امعاء و احشاء حیوانات قربانی شده) و آوگوری (مشاهده پرواز پرندگان)، اعتقاد راسخ داشتند. مذهب آنها چندخدایی بود و پانتئون خدایانشان شامل خدایانی با معادل‌های یونانی و رومی (مانند تینیا معادل زئوس/ژوپیتر، یونی معادل هرا/جونو، و منروا معادل آتنا/مینروا) و همچنین خدایان خاص اتروسکی بود. این مذهب گاه مبهم، اسرارآمیز و حتی خشن توصیف شده است، با تأکید بر قربانی‌های زیاد و خونریزی، و شواهدی مبنی بر قربانی کردن انسان در برخی دوره‌ها یا شرایط خاص وجود دارد.

اتروسک‌ها اعتقاد قوی به زندگی پس از مرگ داشتند و بر این باور بودند که سرنوشت و رفاه مردگان در جهان دیگر، به نحوه رفتار با بقایای آنها و اجرای صحیح مراسم تدفین بستگی دارد. آنها جهانی زیرین را تصور می‌کردند که توسط خدایی به نام آیتا (معادل هادس یونانی) و همسرش فرسی‌پنی (پرسفونه) اداره می‌شد. ارواح مردگان توسط موجوداتی مانند چارون، که اغلب به صورت موجودی اهریمنی با پوست آبی‌رنگ و چکشی در دست به تصویر کشیده می‌شد، به جهان زیرین راهنمایی می‌شدند. اعتقاد به نوعی دوزخ یا مکانی برای مجازات نیز در میان آنها رایج بود. در جامعه اتروسک، زنان، به‌ویژه زنان طبقات بالا، از آزادی و جایگاه اجتماعی نسبتاً بالاتری در مقایسه با زنان در بسیاری از فرهنگ‌های باستانی دیگر مانند یونان و روم برخوردار بودند. آنها می‌توانستند در ضیافت‌ها در کنار مردان شرکت کنند، دارایی به نام خود داشته باشند و به ارث ببرند، و نام آنها در کتیبه‌های خانوادگی ذکر می‌شد.

تأکید شدید اتروسک‌ها بر پیشگویی و تلاش برای درک و جلب رضایت خدایان ، نشان‌دهنده یک جهان‌بینی است که در آن نیروهای الهی به طور فعال و مستقیم در امور انسانی دخالت دارند. این نگرش می‌تواند توضیح‌دهنده بسیاری از مضامین آیینی و نمادین در هنر مقبره‌ای، به‌ویژه در نقاشی‌های تارکوینیا باشد. سرمایه‌گذاری عظیم زمانی، مالی و هنری که صرف ساخت و تزئین مقابر می‌شد ، احتمالاً با هدف تأثیرگذاری بر سرنوشت متوفی پس از مرگ و جلب رضایت خدایان جهان زیرین انجام می‌گرفته است. بنابراین، نقاشی‌های مقابر نه تنها بازتابی از زندگی دنیوی یا باورهای کلی در مورد مرگ هستند، بلکه می‌توانند به عنوان بخشی از یک استراتژی مذهبی-آیینی فعال برای تضمین رفاه متوفی در جهان دیگر تلقی شوند؛ راهبردی که از طریق بازنمایی‌های خاص، اجرای دقیق آیین‌ها، و شاید اعمالی با ماهیت جادویی-مذهبی در فضای مقبره، به دنبال دستیابی به این هدف بوده است.

  • هنر و معماری اتروسکی

هنر اتروسک، ضمن تأثیرپذیری عمیق از هنر یونان (به‌ویژه در دوره‌های خاورمآبی و آرکائیک) و همچنین از فرهنگ‌های خاور نزدیک، همواره ویژگی‌های متمایز و اصالت بومی خود را حفظ کرد. اتروسک‌ها در فلزکاری، به‌ویژه کار با برنز، استادان برجسته‌ای بودند و آثار برنزی آنها مانند مجسمه‌ها، آینه‌ها، و ظروف در سراسر مدیترانه تجارت می‌شد. آنها همچنین در مجسمه‌سازی با سفال پخته (تراکتا)، به‌ویژه برای تزئینات معماری و تابوت‌دان‌ها، مهارت فوق‌العاده‌ای داشتند.

معماری معابد اتروسکی، برخلاف معابد سنگی یونانیان، عمدتاً از مصالح کم‌دوام‌تری مانند چوب برای ستون‌ها و سازه سقف، و آجرهای گلی برای دیوارها ساخته می‌شد. تزئینات این معابد، مانند مجسمه‌های روی شیروانی و کتیبه‌های تزئینی، اغلب از تراکتای رنگ‌آمیزی شده بود. به همین دلیل، بقایای کمی از خود بنای معابد اتروسکی باقی مانده است و دانش ما در مورد آنها بیشتر از طریق توصیفات نویسندگان رومی (مانند ویتروویوس) و شواهد باستان‌شناسی مانند پی‌های سنگی و قطعات تراکتا به دست آمده است. معابد اتروسکی معمولاً بر روی یک سکوی بلند (پودیوم) ساخته می‌شدند، دارای یک ایوان عمیق ستون‌دار در جلو بودند و اغلب شامل سه سلا (اتاقک داخلی) برای پرستش سه‌گانه خدایان اصلی (تینیا، یونی، منروا) می‌شدند.

یکی از ویژگی‌های بسیار بارز و شاخص معماری و فرهنگ اتروسک، ساخت شهرهای مردگان یا نکروپولیس‌ها در اطراف شهرهای زندگان بود. این نکروپولیس‌ها، مانند نمونه‌های عظیم چروتری و تارکوینیا، نه تنها مکان‌هایی برای دفن مردگان، بلکه فضاهایی برای نمایش ثروت، قدرت و باورهای خانواده‌های اشرافی بودند. اتروسک‌ها همچنین در استفاده از ساختار طاق، به‌ویژه طاق‌های گهواره‌ای، در ورودی شهرها و سایر سازه‌ها، پیشگام بودند، تکنیکی که بعدها توسط رومیان به طور گسترده توسعه یافت.

این واقعیت که بهترین و گاه تنها نمونه‌های باقی‌مانده از معماری مسکونی اتروسک از طریق بازنمایی آنها در مقابر، به‌ویژه در نکروپولیس باندیتاچیا در چروتری، به دست آمده است ، نشان‌دهنده اهمیت فوق‌العاده نکروپولیس‌ها به عنوان منبع اطلاعاتی است. معماری مسکونی اتروسک‌ها، مانند معابدشان، عمدتاً از مواد کم‌دوامی مانند چوب و آجر گلی ساخته می‌شد و به همین دلیل بقایای فیزیکی کمی از آنها بر جای مانده است. اما مقابر اتروسکی، به‌ویژه مقابر نوع تومولوس در چروتری که فضای داخلی آنها به شکل خانه‌هایی با اتاق‌های متعدد، سقف‌های شیب‌دار، ستون‌ها و حتی مبلمان سنگی طراحی شده‌اند ، در واقع "شهر زندگان" را بازتولید می‌کنند و شواهد منحصر به فردی از جزئیات ساختاری معماری مسکونی اتروسکی از دوره آرکائیک تا هلنیستی ارائه می‌دهند. بنابراین، نکروپولیس‌ها نه تنها مکان‌های تدفین، بلکه "آرشیوهای معماری" هستند که به ما امکان می‌دهند جنبه‌هایی از زندگی روزمره اتروسک‌ها را که در غیر این صورت برای همیشه از بین می‌رفت، بازسازی کنیم. این امر اهمیت تارکوینیا را نیز، حتی اگر بیشتر به خاطر نقاشی‌های دیواری‌اش شناخته شده باشد، به عنوان بخشی از این پدیده فرهنگی گسترده‌تر که در آن جهان مردگان آینه‌ای از جهان زندگان بود، افزایش می‌دهد.

جدول گاه‌شمار کلیدی تمدن اتروسک و نکروپولیس تارکوینیا

دوره/تاریخ تقریبیرویداد کلیدی در تمدن اتروسکتحولات مرتبط در نکروپولیس تارکوینیامنابع
~1100 پیش از میلادآغاز فرهنگ ویلانواییمراحل اولیه سکونت و تدفین در منطقه
قرن 9-8 پیش از میلادظهور و شکل‌گیری تمدن اتروسکنخستین مقابر در نکروپولیس مونته‌روزی
قرن 7 پیش از میلاددوره خاورمآبی؛ نفوذ شدید هنر یونانی و شرقینخستین مقابر نقاشی‌شده در تارکوینیا؛ ظهور سفال بوکرو
قرن 6 پیش از میلاداوج قدرت سیاسی، اقتصادی و هنری اتروسک‌هاخلق بسیاری از مقابر نقاشی‌شده مشهور (مانند مقبره گاوها، آوگورها، شکار و ماهیگیری، شیرماده‌ها)
حدود 509 پیش از میلاداخراج خاندان پادشاهی تارکینیوس از رومادامه سنت نقاشی مقابر با سبک آرکائیک متأخر
قرن 5 پیش از میلاددوره کلاسیک؛ آغاز درگیری‌ها با روم و سایر اقوام ایتالیاییخلق مقابر با شکوه مانند مقبره پلنگ‌ها و تری‌کلینیوم؛ تأثیرات هنر کلاسیک یونان
قرن 4 پیش از میلادتداوم فشار از سوی روم؛ تغییر تدریجی در مضامین هنریظهور مضامین تیره‌تر و مرتبط با جهان زیرین در نقاشی مقابر (مانند مقبره اورکوس، مقبره سپرها)
قرن 3-1 پیش از میلادگسترش سلطه روم و جذب تدریجی اتروریا در جمهوری رومادامه ساخت مقابر، اما با کاهش تدریجی شکوه و تعداد نقاشی‌ها؛ نمونه‌هایی مانند تابوت‌دان لاریس پولناس (قرن 3-2 پیش از میلاد)
82 پیش از میلادشکست نهایی اتروسک‌ها در جنگ‌های داخلی روم و ادغام کامل در دولت رومپایان سنت ساخت مقابر بزرگ اتروسکی
قرن 1 میلادیزبان اتروسکی همچنان در برخی زمینه‌های مذهبی خاص استفاده می‌شودنکروپولیس به عنوان یک محوطه باستانی شناخته شده است

این جدول گاه‌شماری، چارچوبی زمانی برای درک تحولات تاریخی و هنری مرتبط با نکروپولیس تارکوینیا در بستر وسیع‌تر تمدن اتروسک فراهم می‌کند. ارتباط بین وقایع تاریخی کلان، مانند اوج و افول قدرت اتروسک یا روابط با فرهنگ‌های همسایه مانند یونان و روم، و تحولات خاص مشاهده شده در هنر و معماری مقابر تارکوینیا، از طریق این گاه‌شمار روشن‌تر می‌شود. به عنوان مثال، مشاهده همزمانی تغییر مضامین نقاشی‌ها به سمت تصاویر تاریک‌تر از جهان زیرین با دوره افول سیاسی و نظامی اتروسک‌ها در برابر روم، بینش مهمی در مورد تأثیر زمینه تاریخی بر بیان هنری و جهان‌بینی یک تمدن ارائه می‌دهد.

  • نکروپولیس مونته‌روزی: شهر مردگان، گنجینه زندگان

  • ویژگی‌های معماری مقابر تارکوینیا

مقابر نکروپولیس مونته‌روزی عمدتاً در صخره‌های نرم توفا، که نوعی سنگ آتشفشانی متخلخل و رایج در این منطقه از ایتالیا است، کنده شده‌اند. اگرچه ویژگی بارز مقابر تومولوس (تپه‌های خاکی بزرگ که مقبره را می‌پوشانند) بیشتر با نکروپولیس چروتری (باندیتاچیا) شناخته می‌شود، شواهدی از وجود تومولوس‌ها بر فراز برخی از مقابر اولیه یا مهم‌تر در تارکوینیا نیز وجود دارد. طرح و ساختار داخلی مقابر در تارکوینیا بسیار متنوع است و از چاله‌های ساده که برای قرار دادن خاکستر مردگان (در دوره رواج سوزاندن جسد) استفاده می‌شد، تا ساختارهای پیچیده‌تر و وسیع‌تری که شبیه کلبه‌ها یا خانه‌های مسکونی با جزئیات معماری غنی طراحی شده‌اند، متغیر است. این تنوع، نه تنها نشان‌دهنده تحول در شیوه‌ها و باورهای تدفین در طول قرن‌هاست، بلکه بازتابی از تفاوت در رسوم مناطق مختلف اتروریا و همچنین تمایزات طبقاتی و تفاوت در ثروت و جایگاه اجتماعی خانواده‌های متوفی است.

مقابر متعلق به طبقات متمول‌تر و اشراف، اغلب دارای ساختاری شبیه به یک خانه کامل، با یک یا چند اتاق، سقف‌های شیب‌دار (که گاه با نقاشی تیرهای چوبی سقف را تداعی می‌کردند)، و حتی بازنمایی‌هایی از درها، پنجره‌ها و مبلمان سنگی مانند صندلی‌ها و تخت‌های تدفین بودند. این تلاش برای بازسازی محیط زندگی در فضای مرگ، اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا معماری مقابر نه تنها فضایی برای آرامگاه ابدی مردگان فراهم می‌کرد، بلکه به عنوان بازتابی از معماری خانه‌های زندگان عمل می‌کرد که به دلیل استفاده از مصالح کم‌دوام، شواهد بسیار کمی از آنها به طور مستقیم باقی مانده است.

ایده "شهر مردگان" که به نکروپولیس‌های اتروسکی اطلاق می‌شود، فراتر از یک استعاره صرف است. سازماندهی برخی از این گورستان‌های وسیع، به‌ویژه در چروتری، با خیابان‌ها، میدان‌های کوچک و محله‌های مشخص (و به طور ضمنی در مقیاس بزرگ و سازمان‌یافته تارکوینیا نیز قابل تصور است)، نشان‌دهنده تداوم ساختارهای اجتماعی و شهری حتی در زندگی پس از مرگ است. این مقابر، "خانه‌های ابدی" بودند که نه تنها پناهگاه جسمانی برای بقایای متوفی فراهم می‌کردند، بلکه با بازآفرینی محیطی آشنا و راحت، و با فراهم آوردن وسایل و پیشکش‌های لازم، به دنبال تضمین تداوم هویت اجتماعی، خانوادگی و رفاه متوفی در جهان دیگر بودند. این باور عمیق با اعتقاد کلی اتروسک‌ها مبنی بر اینکه بقا و کیفیت زندگی پس از مرگ به نحوه رفتار با بقایای متوفی و اجرای صحیح آیین‌ها بستگی دارد، کاملاً همخوانی دارد. بنابراین، معماری مقابر در تارکوینیا و سایر نقاط اتروریا، صرفاً کاربردی نبوده، بلکه عمیقاً ایدئولوژیک و بیانگر جهان‌بینی پیچیده آنها در مورد مرگ و جاودانگی بوده است.

  • آداب و رسوم تدفین اتروسک‌ها

اتروسک‌ها در طول تاریخ خود از هر دو روش سوزاندن اجساد (cremation) و دفن کامل اجساد (inhumation) برای مردگان خود استفاده می‌کردند. شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که سوزاندن اجساد، به‌ویژه در دوره‌های اولیه مانند فرهنگ ویلانوایی، رایج‌تر بوده است. اما از دوره خاورمآبی (حدود قرن هفتم پیش از میلاد) به بعد، دفن کامل اجساد، به‌ویژه در مناطق جنوبی اتروریا مانند تارکوینیا و چروتری، محبوبیت بیشتری یافت، اگرچه سوزاندن همچنان در برخی مناطق، به‌ویژه در شمال اتروریا، تا دوره‌های متأخرتر ادامه داشت.

در روش سوزاندن، خاکستر و بقایای استخوان‌های سوخته متوفی در کوزه‌هایی از جنس فلز (معمولاً برنز) یا سفال قرار داده می‌شد. این کوزه‌های خاکستر (urns) گاهی اوقات به شکل ساده بودند، اما در موارد دیگر، به‌ویژه برای افراد متمول، به اشکال پیچیده‌تری مانند کلبه‌های کوچک (نمادی از خانه متوفی) یا با سرهای انسانی که چهره متوفی را به تصویر می‌کشیدند، ساخته می‌شدند. در روش دفن کامل، جسد متوفی معمولاً در پارچه‌ای از جنس کتان پیچیده می‌شد و سپس در تابوت‌های سفالی یا سنگی (سارکوفاگوس) یا مستقیماً بر روی تخت‌های تدفین که در داخل مقبره تعبیه شده بود، قرار می‌گرفت.

یکی از ویژگی‌های بارز تدفین اتروسکی، قرار دادن تعداد زیادی از اشیاء و پیشکش‌ها همراه با متوفی بود. این اشیاء شامل لوازم شخصی مانند جواهرات، آینه‌های برنزی، ابزارآلات، و سلاح (برای مردان)، و همچنین ظروف سفالی و فلزی حاوی غذا و نوشیدنی برای سفر به جهان دیگر و استفاده در ضیافت‌های پس از مرگ بود. مراسم تدفین خود نیز بسیار پرجزئیات و شامل ضیافت‌های بزرگ، دسته‌های عزاداری با موسیقی و رقص، و اجرای بازی‌های آیینی بود. برخی از این بازی‌ها، مانند مسابقات ارابه‌رانی، کشتی، و حتی مبارزات خونین (که در نقاشی‌های مقبره آوگورها به تصویر کشیده شده)، به عنوان ریشه‌های احتمالی مسابقات گلادیاتوری رومی در نظر گرفته می‌شوند.

این آداب و رسوم پیچیده و پرهزینه، نشان‌دهنده باور عمیق اتروسک‌ها به تداوم حیات پس از مرگ و اهمیت فوق‌العاده آماده‌سازی متوفی برای این سفر خطیر و تضمین رفاه او در جهان دیگر است. تنوع مشاهده‌شده در روش‌های تدفین (سوزاندن در مقابل دفن)، انواع ظروف خاکستر و تابوت‌دان‌ها، و همچنین تفاوت در کمیت و کیفیت اشیاء همراه مردگان ، نمی‌تواند تصادفی باشد. این تفاوت‌ها احتمالاً بازتابی از یک سیستم اعتقادی پیچیده است که ممکن است شامل مسیرهای متفاوتی به زندگی پس از مرگ، خدایان حامی مختلف برای افراد یا خانواده‌های گوناگون، یا تمایزات اجتماعی و طبقاتی باشد که حتی پس از مرگ نیز اهمیت خود را حفظ می‌کردند. مطالعه دقیق این تفاوت‌ها می‌تواند به درک عمیق‌تری از ساختار جامعه، باورهای مذهبی، و تحولات فرهنگی در تمدن اتروسک کمک کند.

  • اهمیت نقاشی‌های دیواری

نقاشی‌های دیواری مقابر تارکوینیا، بدون شک، منبع اصلی و بی‌بدیل ما برای شناخت هنر نقاشی کلاسیک دوران پیشارومی در کل حوزه مدیترانه هستند. با توجه به اینکه بخش اعظم نقاشی‌های دیواری یونانی از میان رفته‌اند، این آثار اتروسکی اهمیت مضاعفی پیدا می‌کنند. این نقاشی‌ها، با جزئیات غنی و رنگ‌های زنده‌ای که پس از قرن‌ها هنوز تا حدی حفظ شده‌اند، جنبه‌های متنوعی از زندگی، مرگ و باورهای م religieux اتروسک‌های باستان را برای ما آشکار می‌سازند. آنها صحنه‌هایی از زندگی روزمره اشراف، ضیافت‌های باشکوه با غذاها و نوشیدنی‌های فراوان، رقص و موسیقی پرشور، صحنه‌های شکار حیوانات و ماهیگیری در دریا، مسابقات ورزشی و بازی‌های آیینی، مراسم مذهبی و قربانی، و همچنین بازنمایی‌هایی از اساطیر یونانی و اتروسکی و موجودات جهان زیرین را به تصویر می‌کشند.

هدف از خلق این نقاشی‌ها، آنگونه که از مضامین و فضای کلی آنها برمی‌آید، تنها تزئین مقبره نبوده است. اتروسک‌ها با استفاده از رنگ‌های زنده و شاداب و به تصویر کشیدن صحنه‌هایی از لذت‌های زندگی، به دنبال بازگرداندن نمادین و جادویی آن جنبه‌های مثبت زندگی زمینی برای متوفی در جهان دیگر بودند. همچنین، این تصاویر می‌توانستند به تسکین غم بازماندگان و تأکید بر تداوم پیوند آنها با عزیز از دست رفته‌شان کمک کنند. در غیاب ادبیات گسترده و متون تاریخی مفصل از خود اتروسک‌ها، این نقاشی‌های دیواری به مثابه "کتاب‌های تصویری" گرانبهایی عمل می‌کنند که فرهنگ، باورها، و سبک زندگی یک تمدن فراموش‌شده را برای ما روایت می‌کنند.

این نقاشی‌ها صرفاً جنبه تزئینی یا یادبودی نداشتند، بلکه کارکردی عمیقاً آیینی و اجتماعی را ایفا می‌کردند. آنها فضایی جادویی-مذهبی در داخل مقبره ایجاد می‌کردند که هدف آن تضمین یک زندگی پس از مرگ مطلوب و شاد برای متوفی و همچنین حفظ و تقویت پیوند بین جهان زندگان و جهان مردگان بود. همانطور که اشاره شد، اتروسک‌ها به تأثیر مستقیم رفتار با مردگان و کیفیت مقبره آنها بر سرنوشتشان در زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند. بنابراین، نقاشی‌های دیواری احتمالاً به عنوان نوعی "واقعیت جادویی" عمل می‌کردند. با به تصویر کشیدن صحنه‌های ضیافت، رقص، شکار و سایر جنبه‌های مثبت زندگی، اتروسک‌ها امیدوار بودند که این لذت‌ها و فعالیت‌ها برای متوفی در جهان دیگر نیز تداوم یابد. این یک راهبرد فعال برای شکل دادن به تجربه پس از مرگ و تأثیرگذاری بر آن بود، نه صرفاً یک یادبود منفعل از گذشته.

  • شاهکارهای نقاشی در مقابر تارکوینیا: روایتی از زندگی، مرگ و اسطوره

  • تحلیل سبک‌شناختی و دوره‌بندی

هنر نقاشی مقبره‌ای اتروسک، که اوج شکوفایی و بهترین نمونه‌های آن در تارکوینیا یافت می‌شود، در طول قرن‌ها تحت تأثیر مراحل مختلف هنر یونان، به‌ویژه هنر یونان شرقی (ایونی) در دوره آرکائیک و هنر آتیک در دوره‌های بعدی، قرار گرفت. با این حال، هنرمندان اتروسک همواره این تأثیرات را با حساسیت‌ها و سنت‌های بومی خود درآمیختند و سبکی متمایز و اصیل خلق کردند. دوره‌بندی کلی این هنر را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

  • دوره خاورمآبی (حدود 700-575 پیش از میلاد): در این دوره، با افزایش ارتباطات تجاری و فرهنگی با شرق مدیترانه و یونان، تأثیرات هنر شرقی (فنیقی، سوری، آشوری) و یونان اولیه در هنر اتروسک آشکار می‌شود. نقوش حیوانی مانند شیر، پلنگ، و موجودات اساطیری ترکیبی مانند ابوالهول و گریفین رایج می‌شوند. در تارکوینیا، نخستین مقابر نقاشی‌شده در اواخر این دوره ظاهر می‌شوند، هرچند ممکن است در ابتدا ساده‌تر بوده و بیشتر بر نقوش تزئینی و نمادین تمرکز داشته باشند. مقبره اردک‌ها در Veii (اگرچه در تارکوینیا نیست، اما نمونه‌ای از این سبک اولیه است) به این دوره تعلق دارد.

  • دوره آرکائیک (حدود 575-480 پیش از میلاد): این دوره، عصر طلایی نقاشی مقبره‌ای در تارکوینیا محسوب می‌شود. مشخصه‌های اصلی این دوره شامل استفاده از رنگ‌های زنده و درخشان، خطوط کناری قوی و مشخص برای تعریف پیکره‌ها، و صحنه‌های پر جنب و جوش و پویا از ضیافت‌ها، رقص‌ها، موسیقی، شکار و بازی‌های آیینی است. تأثیر هنر یونان آرکائیک، به‌ویژه در نحوه نمایش پیکره‌ها و ترکیب‌بندی صحنه‌ها، کاملاً مشهود است. مقابری مانند مقبره گاوها (Tomba dei Tori) ، مقبره آوگورها (Tomba degli Auguri) ، مقبره شکار و ماهیگیری (Tomba della Caccia e Pesca) ، و مقبره شیرماده‌ها (Tomba delle Leonesse) از برجسته‌ترین نمونه‌های این دوره هستند.

  • دوره کلاسیک (حدود 480-300 پیش از میلاد): در این دوره، سنت‌های هنری دوره آرکائیک ادامه می‌یابد، اما تلاش بیشتری برای نمایش بهتر حجم، عمق و حرکت در پیکره‌ها، و همچنین بیان حالات روحی، تحت تأثیر هنر کلاسیک یونان، مشاهده می‌شود. مقبره پلنگ‌ها (Tomba dei Leopardi) و مقبره تری‌کلینیوم (Tomba del Triclinio) که در اوایل این دوره (حدود 470 پیش از میلاد) خلق شده‌اند، نمونه‌های درخشانی از این مرحله هستند. در طول قرن چهارم پیش از میلاد، با افزایش تأثیرات هنری از مستعمرات یونانی در جنوب ایتالیا (ماگنا گراسیا) و همچنین از آتن، استفاده از سایه‌روشن (chiaroscuro) برای ایجاد حجم و نمایش عواطف پیچیده‌تر در چهره‌ها افزایش می‌یابد. همچنین، مضامین تیره‌تر و مرتبط با جهان زیرین و خدایان مرگ، مانند آنچه در مقبره اورکوس (Tomba dell'Orco) دیده می‌شود، به تدریج ظاهر می‌شوند.

  • دوره هلنیستی (حدود 300-قرن اول پیش از میلاد): با افول تدریجی قدرت سیاسی و استقلال اتروسک‌ها و سلطه فزاینده روم، هنر مقبره‌ای نیز دستخوش تغییرات قابل توجهی می‌شود. صحنه‌های مربوط به جهان زیرین، شیاطین و راهنمایان ارواح مانند چارون و وانث، و همچنین مضامین تاریخی و نبردهای واقعی یا اساطیری، برجستگی بیشتری می‌یابند. این تغییرات بازتابی از نگرانی‌ها و اضطراب‌های فزاینده جامعه اتروسک در مواجهه با تحولات سیاسی و فرهنگی دوران خود است.

این "بومی‌سازی" نقوش و سبک‌های هنری یونانی توسط هنرمندان اتروسک، نشان‌دهنده یک فرآیند خلاقانه و پویا است، نه صرفاً تقلیدی منفعل. اتروسک‌ها اساطیر، فرم‌ها و تکنیک‌های هنری یونانی را وام می‌گرفتند، اما آنها را برای بیان باورها، ارزش‌ها و حساسیت‌های فرهنگی خاص خود تغییر داده و اقتباس می‌کردند. آنها به عنوان مصرف‌کنندگان منفعل فرهنگ یونانی عمل نمی‌کردند، بلکه عوامل فعالی بودند که عناصر خارجی را انتخاب، تفسیر مجدد و با سنت‌های ریشه‌دار محلی خود ترکیب می‌کردند تا یک زبان هنری جدید، منحصربه‌فرد و کاملاً اتروسکی خلق کنند. این امر به ویژه در نحوه بازنمایی برخی اساطیر یونانی با تغییراتی در جزئیات یا تأکیدها، یا در ابداع شخصیت‌های کاملاً اتروسکی (مانند دیو نقابدار Phersu در مقبره آوگورها) در چارچوب‌های سبکی که از هنر یونان الهام گرفته بودند، به وضوح مشهود است.

  • تکنیک‌ها و مواد مورد استفاده

نقاشی‌های دیواری مقابر تارکوینیا عمدتاً با استفاده از تکنیک فرسکو (buon fresco)، یعنی نقاشی روی لایه گچ آهکی که هنوز خیس است، اجرا می‌شدند. در این روش، رنگدانه‌ها با آب مخلوط شده و روی گچ تازه اعمال می‌شوند و پس از خشک شدن گچ، رنگ‌ها به بخشی جدایی‌ناپذیر از دیوار تبدیل می‌شوند و دوام بیشتری پیدا می‌کنند. البته ممکن است در برخی موارد از تکنیک فرسکو-سکو (fresco-secco)، یعنی نقاشی روی گچ خشک با استفاده از یک ماده چسباننده، برای افزودن جزئیات یا استفاده از رنگدانه‌هایی که با فرآیند شیمیایی گچ خیس سازگار نبودند، نیز استفاده شده باشد. در تارکوینیا، نقاشان ابتدا یک لایه نازک گچ را روی دیوارهای سنگی مقبره می‌کشیدند و سپس طرح کلی صحنه‌ها و پیکره‌ها را با استفاده از گچ یا زغال روی این لایه گچی مشخص می‌کردند، پیش از آنکه رنگ‌آمیزی را آغاز کنند.

رنگدانه‌های مورد استفاده توسط هنرمندان اتروسک از منابع طبیعی، اعم از مواد آلی و معدنی، تهیه می‌شدند. رنگ سفید معمولاً از گچ یا کائولن (نوعی خاک رس سفید) به دست می‌آمد. رنگ سیاه از ترکیبات گیاهی سوخته (زغال چوب) یا دوده چراغ تولید می‌شد. رنگ سبز از ماده معدنی مالاکیت (کربنات مس) و رنگ‌های قرمز و زرد از انواع اکسیدهای آهن (مانند هماتیت برای قرمز و گوتیت یا لیمونیت برای زرد و اخرایی) استخراج می‌شدند. رنگ آبی در نقاشی‌های اتروسکی نسبتاً کمیاب است و احتمالاً از مواد وارداتی گران‌قیمتی مانند لاجورد (از افغانستان) یا آبی مصری (یک رنگدانه مصنوعی ساخته شده از سیلیکا، آهک، مس و قلیا) تهیه می‌شد.

انتخاب رنگدانه‌ها توسط هنرمندان اتروسک نه تنها به در دسترس بودن و هزینه آنها بستگی داشت، بلکه بدون شک با اهمیت نمادین رنگ‌ها در فرهنگ و جهان‌بینی آنها نیز مرتبط بود. به عنوان مثال، استفاده مکرر از رنگ قرمز تیره یا قهوه‌ای مایل به قرمز برای نمایش پوست مردان و رنگ سفید یا کرم روشن برای پوست زنان، یک قرارداد هنری رایج در بسیاری از فرهنگ‌های مدیترانه باستان، از جمله مصر و یونان، بود و در هنر اتروسک نیز به طور گسترده رعایت می‌شد. این استفاده از رنگ‌ها احتمالاً فراتر از بازنمایی صرف واقعیت بوده و دارای بار معنایی و نمادین عمیق‌تری بوده است. رنگ‌ها در نقاشی‌های اتروسکی ممکن است به انتقال اطلاعات مهمی در مورد جنسیت، سن، وضعیت اجتماعی، نقش آیینی شخصیت‌ها، یا حتی مفاهیم کیهانی و اساطیری کمک کرده باشند. درک این "کد رنگی" می‌تواند لایه‌های جدیدی از معنا را در این آثار هنری شگفت‌انگیز آشکار سازد.

  • مضامین اصلی نقاشی‌ها

نقاشی‌های دیواری مقابر تارکوینیا طیف وسیعی از مضامین را پوشش می‌دهند که آینه‌ای از زندگی، باورها، آیین‌ها و دغدغه‌های اتروسک‌ها هستند:

  • ضیافت‌های باشکوه: این صحنه‌ها، که یکی از رایج‌ترین و محبوب‌ترین مضامین در هنر مقبره‌ای اتروسک هستند، مردان و زنان اشرافی را در حال لمیدن بر روی تخت‌های ضیافت (klinai)، خوردن، نوشیدن، و گفتگو نشان می‌دهند. این ضیافت‌ها نه تنها نمادی از جشن و سرور در زندگی پس از مرگ و تداوم لذت‌های دنیوی بودند، بلکه نشان‌دهنده جایگاه اجتماعی والا و ثروت متوفی و خانواده‌اش نیز محسوب می‌شدند.
  • رقص و موسیقی: رقصندگان با حرکات موزون و پرانرژی و نوازندگانی که سازهایی مانند فلوت (aulos) و چنگ (lyre یا kithara) را می‌نوازند، اغلب در صحنه‌های ضیافت و مراسم آیینی حضور دارند. این تصاویر بیانگر سرزندگی، نشاط، و اهمیت موسیقی و رقص در زندگی اجتماعی و مذهبی اتروسک‌ها هستند.
  • صحنه‌های شکار و ماهیگیری: این صحنه‌ها، که فعالیت‌های محبوب اشراف اتروسکی را به تصویر می‌کشند، شامل شکار گراز وحشی، گوزن، یا پرندگان، و همچنین ماهیگیری با نیزه یا تور در دریا یا رودخانه‌ها می‌شوند. این تصاویر علاوه بر نمایش مهارت و شجاعت، ممکن است نمادی از تسلط انسان بر طبیعت یا حتی سفری پرماجرا به جهان دیگر باشند.
  • مسابقات ورزشی و بازی‌های آیینی: نقاشی‌ها صحنه‌هایی از مسابقات ورزشی مانند کشتی، مشت‌زنی، پرش، و ارابه‌رانی را نشان می‌دهند که احتمالاً بخشی از مراسم تدفین و بازی‌هایی بودند که به افتخار متوفی برگزار می‌شدند. صحنه معروف "فرسو" (Phersu) در مقبره آوگورها، که مردی نقابدار سگی را به سمت مردی با سرپوشیده و مسلح به چماق هدایت می‌کند و منجر به یک مبارزه خونین می‌شود، نمونه‌ای از این بازی‌های آیینی است که شاید ریشه‌های مسابقات گلادیاتوری رومی را در خود داشته باشد.
  • بازنمایی اساطیر و جهان زیرین: در برخی مقابر، به‌ویژه از دوره کلاسیک متأخر و هلنیستی، صحنه‌هایی از اساطیر یونانی (که توسط اتروسک‌ها اقتباس و گاهی تغییر داده شده‌اند) مانند داستان آشیل و ترویلوس در مقبره گاوها، و همچنین موجودات و خدایان جهان زیرین اتروسکی مانند چارون (راهنمای ارواح با چکش)، وانث (الهه بالدار مرگ)، و شیاطین آبی و دیگر موجودات اهریمنی به تصویر کشیده شده‌اند.

تغییر در غالبیت این مضامین در طول زمان، از صحنه‌های شاد و پر جنب و جوش زندگی در مقابر اولیه (قرن ششم و اوایل قرن پنجم پیش از میلاد، مانند مقبره پلنگ‌ها و تری‌کلینیوم) به سمت صحنه‌های تاریک‌تر و اغلب ترسناک‌تر جهان زیرین در مقابر بعدی (از اواخر قرن چهارم پیش از میلاد به بعد، مانند مقبره اورکوس، شیاطین آبی، و چارون‌ها) ، نمی‌تواند بی‌دلیل باشد. این تحول شمایل‌نگارانه احتمالاً منعکس‌کننده تغییرات عمیق‌تر در جهان‌بینی و باورهای مذهبی اتروسک‌ها در مواجهه با فشارهای فزاینده خارجی، به‌ویژه از سوی روم، و افول تدریجی استقلال سیاسی و فرهنگی آنهاست. با از دست دادن کنترل بر دنیای زندگان، ممکن است تمرکز بیشتری بر ناشناخته‌ها، خطرات و نیروهای حاکم بر جهان مردگان معطوف شده باشد. امید به یک زندگی پس از مرگ کاملاً شاد و بی‌دغدغه، شاید جای خود را به اضطراب بیشتر و نیاز به محافظت در برابر نیروهای اهریمنی و جلب رضایت خدایان سختگیر جهان زیرین داده باشد.

  • معرفی و تحلیل جزئیات نقاشی‌های مقابر برجسته

نکروپولیس مونته‌روزی در تارکوینیا میزبان تعداد زیادی مقبره نقاشی‌شده است که هر یک ویژگی‌ها و اهمیت خاص خود را دارند. در ادامه به معرفی و تحلیل برخی از برجسته‌ترین آنها می‌پردازیم:

  • مقبره پلنگ‌ها (Tomba dei Leopardi): این مقبره که تاریخ ساخت آن به حدود 473 پیش از میلاد بازمی‌گردد ، نام خود را از دو پلنگ که به صورت متقارن در شیروانی دیوار انتهایی مقبره نقاشی شده‌اند، گرفته است. صحنه اصلی این مقبره، یک ضیافت باشکوه اتروسکی را به تصویر می‌کشد که در آن سه زوج (مرد و زن) بر روی تخت‌های ضیافت لمیده‌اند و توسط خدمتکارانی که نوشیدنی و غذا حمل می‌کنند، پذیرایی می‌شوند. در اطراف صحنه ضیافت، نوازندگان فلوت و چنگ و رقصندگانی با حرکات موزون دیده می‌شوند. یکی از جزئیات جالب توجه، مردی است که در سمت راست صحنه ضیافت، تخم‌مرغی در دست دارد که در فرهنگ اتروسک و بسیاری از فرهنگ‌های باستانی دیگر، نمادی از زندگی، باروری و تولد دوباره بوده است. رنگ‌های زنده و درخشان، ترکیب‌بندی هماهنگ و حس شادمانی و سروری که از این نقاشی‌ها برمی‌خیزد، مقبره پلنگ‌ها را به یکی از نمونه‌های کلاسیک هنر مقبره‌ای اتروسک و بازتابی از باور آنها به ادامه لذت‌های زندگی در جهان پس از مرگ تبدیل کرده است.

  • مقبره شکار و ماهیگیری (Tomba della Caccia e Pesca): این مقبره که قدمت آن به حدود 530 پیش از میلاد یا به طور کلی اواخر قرن ششم پیش از میلاد می‌رسد، شامل دو اتاق نقاشی‌شده است. اتاق اول (پیش‌اتاق) صحنه‌هایی از شکار سواره و همچنین رقص‌های آیینی را نشان می‌دهد. اتاق دوم و اصلی‌تر، صحنه‌هایی بدیع از فعالیت‌های مرتبط با دریا را به تصویر می‌کشد: ماهیگیرانی در قایق در حال صید ماهی با نیزه، پرندگان دریایی در حال پرواز، و مهم‌تر از همه، جوانی برهنه در حال شیرجه زدن از یک صخره بلند به درون آب‌های آبی دریا. در شیروانی دیوار انتهایی این اتاق نیز، یک زوج اشرافی در حال ضیافت به تصویر کشیده شده‌اند. این مقبره با نمایش فعالیت‌های تفریحی و ورزشی طبقه اشراف و تأکید بر ارتباط نزدیک با طبیعت و دریا، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. صحنه شیرجه جوان از صخره، تفاسیر مختلفی را برانگیخته است؛ برخی آن را صرفاً نمایشی از یک ورزش یا سرگرمی دانسته‌اند، در حالی که برخی دیگر آن را نمادی از گذر پرمخاطره اما جسورانه روح از دنیای زندگان به جهان زیرین یا زندگی پس از مرگ تفسیر کرده‌اند.

  • مقبره آوگورها (Tomba degli Auguri): این مقبره که تاریخ آن به حدود 530-520 پیش از میلاد می‌رسد ، یکی از اولین نمونه‌ها در تارکوینیا است که هر چهار دیوار اتاق اصلی آن با نقاشی‌های فیگوراتیو تزئین شده است. نام مقبره از تفسیر اولیه و احتمالاً نادرست دو پیکره در دیوار انتهایی به عنوان آوگور (پیشگوی رومی) گرفته شده است؛ امروزه بیشتر محققان آنها را بستگان متوفی در حال اجرای مراسم سوگواری می‌دانند. در مرکز دیوار انتهایی، یک درب نقاشی‌شده به تصویر کشیده شده که به احتمال زیاد نمادی از دروازه ورود به جهان زیرین است. دیوارهای جانبی این مقبره، صحنه‌هایی از بازی‌های تدفین را نشان می‌دهند که به افتخار متوفی برگزار می‌شده است. این بازی‌ها شامل کشتی‌گیری و صحنه بسیار معروف و بحث‌برانگیز "فرسو" (Phersu) است. در این صحنه، مردی نقابدار (که فرسو نامیده می‌شود و احتمالاً یک شخصیت آیینی یا بازیگر در مراسم تدفین است) سگی درنده را که با طناب کنترل می‌کند، به سمت مرد دیگری که سرش با کیسه‌ای پوشانده شده و چماقی در دست دارد، هدایت می‌کند. این صحنه خونین، نمونه‌ای از بازی‌های آیینی خشن است که در مراسم تدفین اتروسکی رواج داشته و شاید بتوان ریشه‌های مسابقات گلادیاتوری رومی را در آنها جستجو کرد. مقبره آوگورها به دلیل تمرکز بر آیین‌های تدفین به جای مضامین صرفاً اساطیری، و همچنین به خاطر درب نمادین و صحنه منحصربه‌فرد فرسو، بینش‌های بسیار مهمی در مورد باورهای اتروسک‌ها در مورد مرگ، مراسم گذار، و شاید نقش قربانی در تضمین آرامش متوفی ارائه می‌دهد.

  • مقبره تری‌کلینیوم (Tomba del Triclinio): این مقبره که به حدود 470 پیش از میلاد تاریخ‌گذاری شده است ، نام خود را از صحنه ضیافتی گرفته که در آن مهمانان بر روی سه تخت ضیافت (به لاتین: triclinium، جمع: triclinia یا klinai) لمیده‌اند. این صحنه ضیافت در دیوار انتهایی مقبره به تصویر کشیده شده است. دیوارهای جانبی، رقصندگان زن و مرد و نوازندگانی را نشان می‌دهند که در میان درختان کوچک و پرندگان در حال اجرای موسیقی و رقص هستند. کیفیت هنری نقاشی‌های این مقبره بسیار بالا توصیف شده و تأثیر قوی نقاشی گلدان‌های آتیک با سبک قرمز-نقش (red-figure) در آن مشهود است. به همین دلیل، برخی کارشناسان معتقدند که هنرمند این مقبره، یا یک یونانی مهاجر بوده یا یک هنرمند اتروسکی که در یونان یا تحت تعلیم استادان یونانی آموزش دیده است. به دلیل اهمیت و شکنندگی این نقاشی‌ها، آنها در سال 1949 از دیوارهای مقبره جدا شده و برای حفاظت و نمایش بهتر به موزه ملی باستان‌شناسی تارکوینیا منتقل شده‌اند. این مقبره نمونه‌ای برجسته از اوج هنر نقاشی اتروسکی در دوره کلاسیک اولیه و همچنین شاهدی بر تبادلات فرهنگی و هنری با جهان یونان است. انتقال نقاشی‌ها نیز خود گواهی بر چالش‌های حفاظتی این میراث گرانبهاست.

  • مقبره گاوها (Tomba dei Tori): این مقبره که به حدود 530 پیش از میلاد، یعنی دوره آرکائیک، تعلق دارد ، به دلیل مضامین منحصربه‌فرد و گاه بحث‌برانگیز نقاشی‌هایش شهرت دارد. در یکی از مهم‌ترین صحنه‌های این مقبره، کمین آشیل، قهرمان یونانی، برای ترویلوس، شاهزاده جوان تروایی، در نزدیکی یک چشمه به تصویر کشیده شده است. این یکی از معدود نمونه‌های بازنمایی یک صحنه مشخص از اساطیر یونانی در هنر مقبره‌ای اتروسک است. علاوه بر این، مقبره گاوها شامل صحنه‌های اروتیک صریحی است که در آنها پیکره‌های انسانی در کنار گاوها به تصویر کشیده شده‌اند. نام آرانث اسپوریاناس، که احتمالاً مالک مقبره بوده، بر روی دیوار کتیبه شده است. همچنین، تصاویری نمادین از درختی سرسبز (نماد زندگی) و درختی خشک و بی‌برگ (نماد مرگ) در این مقبره دیده می‌شود. مقبره گاوها به دلیل ترکیب مضامین اساطیری یونانی با صحنه‌هایی که تفسیر آنها همچنان موضوع بحث محققان است، و همچنین به خاطر نمادگرایی پیچیده‌اش، از اهمیت خاصی در مطالعه هنر و فرهنگ اتروسک برخوردار است.

علاوه بر این مقابر شاخص، تعداد زیادی مقبره نقاشی‌شده دیگر نیز در نکروپولیس مونته‌روزی وجود دارد که هر یک به نوبه خود اطلاعات ارزشمندی ارائه می‌دهند. از جمله می‌توان به مقبره شیرماده‌ها (Tomba delle Leonesse) با صحنه‌های ضیافت و رقص، مقبره اورکوس (Tomba dell'Orco) با تصاویر تأثیرگذار از خدایان و موجودات جهان زیرین مانند هادس (آیتا) و پرسفونه (فرسی‌پنی) و همچنین صحنه‌هایی از سفر اولیس به جهان مردگان، مقبره شیاطین آبی (Tomba dei Demoni Azzurri) که اولین نمایش شناخته‌شده از چارون (راهنمای ارواح اتروسکی) را در حال قایقرانی در رودخانه جهان زیرین نشان می‌دهد، و مقبره چارون‌ها (Tomba dei Caronti) با بازنمایی‌های متعدد از این موجود اهریمنی، اشاره کرد. این مقابر در کنار یکدیگر، تنوع مضامین، تکامل سبک‌های هنری، و تغییر در باورها و جهان‌بینی اتروسک‌ها را در طول قرن‌ها به نمایش می‌گذارند.

جدول ویژگی‌های مقایسه‌ای مقابر شاخص نکروپولیس تارکوینیا

نام مقبرهتاریخ تقریبیمضامین اصلی نقاشی‌هااهمیت هنری/فرهنگی شاخص
مقبره گاوها (Tomba dei Tori)530 پیش از میلادکمین آشیل برای ترویلوس، صحنه‌های اروتیک با گاوها، درخت زندگی و مرگ، کتیبه نام مالکیکی از قدیمی‌ترین مقابر نقاشی‌شده با روایت اسطوره‌ای یونانی؛ نمادگرایی پیچیده و بحث‌برانگیز
مقبره آوگورها (Tomba degli Auguri)530-520 پیش از میلاددرب نمادین به جهان زیرین، سوگواران، بازی‌های تدفین (کشتی‌گیری، صحنه فرسو)اولین نمونه تمرکز بر آیین‌های تدفین به جای اساطیر؛ ارائه بینش در مورد ریشه‌های احتمالی گلادیاتوری
مقبره شکار و ماهیگیری (Tomba della Caccia e Pesca)530 پیش از میلادشکار سواره، رقص، ماهیگیری، پرندگان، شیرجه جوان به دریا، ضیافتنمایش فعالیت‌های اشرافی و ارتباط با طبیعت؛ صحنه شیرجه با تفاسیر نمادین از گذر به جهان دیگر
مقبره تری‌کلینیوم (Tomba del Triclinio)470 پیش از میلادضیافت بر سه تخت، رقصندگان و نوازندگان در میان درختانکیفیت هنری بالا، تأثیر قوی نقاشی گلدان‌های آتیک؛ نقاشی‌ها به موزه منتقل شده‌اند
مقبره پلنگ‌ها (Tomba dei Leopardi)473 پیش از میلادضیافت باشکوه با سه زوج، نوازندگان و رقصندگان، دو پلنگ در شیروانی، نماد تخم‌مرغ (تولد دوباره)نمونه کلاسیک صحنه‌های ضیافت اتروسکی و باور به ادامه لذت‌های زندگی در جهان پس از مرگ
مقبره اورکوس (Tomba dell'Orco)نیمه اول قرن 4 پیش از میلاد (بخش اول)؛ حدود 350 پیش از میلاد (بخش دوم)بخش اول: ضیافت در جهان زیرین با شخصیت‌های اساطیری. بخش دوم: صحنه‌هایی از جهان زیرین، آیتا و فرسی‌پنی، تزه، پریتوس، گروگان‌های تروایینمایش تغییر مضامین به سمت جهان زیرین و خدایان مرگ؛ تأثیرات هنر کلاسیک و هلنیستی یونان
مقبره شیاطین آبی (Tomba dei Demoni Azzurri)اواسط قرن 5 پیش از میلادسفر متوفی به جهان زیرین، چارون در حال قایقرانی، شیاطین آبی‌رنگ، ضیافت در الیزیوماولین نمایش شناخته‌شده چارون در حال قایقرانی؛ بینش در مورد شمایل‌نگاری جهان زیرین اتروسکی
مقبره چارون‌ها (Tomba dei Caronti)نیمه اول قرن 3 پیش از میلادمقبره دو طبقه؛ اتاق بالا با درهای کاذب و تصاویر چارون؛ اتاق‌های پایین برای تدفیننمونه‌ای از معماری مقابر هلنیستی؛ تأکید بر نقش چارون در گذار به مرگ

این جدول، با ارائه خلاصه‌ای منظم و قابل مقایسه از اطلاعات کلیدی در مورد مهم‌ترین مقابر نقاشی‌شده، به خواننده کمک می‌کند تا تنوع هنری و مضمونی موجود در نکروپولیس تارکوینیا را بهتر درک کند. همچنین، این ساختار، درک الگوهای کلی، مانند تغییر تدریجی مضامین از صحنه‌های شاد زندگی به تصاویر تاریک‌تر جهان زیرین در طول زمان را تسهیل می‌بخشد و می‌تواند به عنوان یک مرجع سریع برای علاقه‌مندان عمل کند.

  • فراتر از نقاشی‌ها: گنجینه‌های دیگر نکروپولیس تارکوینیا

اگرچه نقاشی‌های دیواری شهرت اصلی نکروپولیس تارکوینیا را تشکیل می‌دهند، اما این محوطه باستانی گنجینه‌های ارزشمند دیگری را نیز در خود جای داده است که به درک ما از تمدن اتروسک کمک شایانی می‌کنند. این یافته‌ها شامل تابوت‌دان‌های سنگی و سفالی، انواع سفالینه‌های بومی و وارداتی، جواهرات، ابزارآلات و سایر اشیاء همراه مردگان است.

  • تابوت‌دان‌های سنگی و سفالی (سارکوفاگوس‌ها)

اتروسک‌ها، به‌ویژه افراد متمول و اشراف، از تابوت‌دان‌های استادانه‌ای برای دفن مردگان خود استفاده می‌کردند. این سارکوفاگوس‌ها، که از سنگ آهک محلی، توفا، یا در موارد نادرتر از مرمر وارداتی یا سفال پخته (تراکتا) ساخته می‌شدند، اغلب با نقش برجسته‌هایی از خود متوفی تزئین می‌شدند. متوفی معمولاً به صورت لمیده بر روی درپوش تابوت‌دان، گویی در یک ضیافت ابدی شرکت کرده یا در حال استراحت است، به تصویر کشیده می‌شد. بدنه تابوت‌دان نیز گاهی با صحنه‌هایی از اساطیر یونانی یا اتروسکی، مراسم تدفین، یا نبردها و شکارهای متوفی تزئین می‌گردید.

یکی از مشهورترین نمونه‌های یافت شده در تارکوینیا، تابوت‌دان لاریس پولناس (Laris Pulenas)، معروف به "قاضی" (The Magistrate) است که قدمت آن به قرن دوم یا سوم پیش از میلاد بازمی‌گردد و هم‌اکنون در موزه ملی باستان‌شناسی تارکوینیا نگهداری می‌شود. این تابوت‌دان نه تنها به دلیل نقش برجسته متوفی با طوماری در دست، بلکه به ویژه به خاطر کتیبه طولانی اتروسکی آن (شامل حدود 60 کلمه) که جزئیات زندگی، مناصب مذهبی و مدنی، و دستاوردهای لاریس پولناس را شرح می‌دهد، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و یکی از منابع مهم برای مطالعه زبان اتروسکی محسوب می‌شود. علاوه بر این، موزه ملی تارکوینیا میزبان تابوت‌دان‌های مهم دیگری است که به خانواده‌های برجسته تارکوینیا تعلق داشته‌اند و برخی از آنها از مرمر گرانبهای یونانی ساخته شده‌اند، که نشان‌دهنده ثروت و ارتباطات این خانواده‌هاست.

این سارکوفاگوس‌ها نه تنها آثار هنری ارزشمندی هستند، بلکه به عنوان منابع مهمی برای مطالعه هنر پرتره‌نگاری اتروسکی، سبک لباس و پوشش، باورهای مربوط به زندگی پس از مرگ، و از طریق کتیبه‌هایشان، زبان و ساختار اجتماعی اتروسک‌ها نیز عمل می‌کنند. تصویر متوفی به صورت لمیده و اغلب با لبخندی بر لب (که گاه به "لبخند آرکائیک اتروسکی" شهرت دارد)، حتی در دوره‌های متأخرتر که مضامین نقاشی‌های دیواری مقابر به سمت تاریکی و اضطراب گرایش پیدا کرده بود، نشان‌دهنده تداوم ایده زندگی پس از مرگ به عنوان یک ضیافت یا وضعیت آرامش و رفاه است. این تفاوت در نمایش ممکن است نشان‌دهنده یک باور چندلایه در مورد جهان دیگر، یا تمایز بین نمایش عمومی‌تر و آیینی‌تر در نقاشی‌های دیواری مقبره و نمایش خصوصی‌تر و شخصی‌تر بر روی سارکوفاگوس باشد. سارکوفاگوس‌ها به عنوان "یادبودهای شخصی" عمل می‌کردند که هویت فردی و خانوادگی متوفی را برای ابدیت ثبت و جاودانه می‌ساختند. آنها مکمل نقاشی‌های دیواری بودند که بیشتر بر جنبه‌های عمومی‌تر آیین‌ها، اساطیر و باورهای مشترک فرهنگی تمرکز داشتند. این دو نوع هنر در کنار یکدیگر، تصویر کامل‌تر و چندوجهی‌تری از نگرش پیچیده اتروسک‌ها به مرگ، جاودانگی و زندگی پس از مرگ ارائه می‌دهند.

  • سفالینه‌های اتروسکی و وارداتی

سفالینه‌ها بخش قابل توجهی از یافته‌های باستان‌شناسی در مقابر تارکوینیا را تشکیل می‌دهند و شامل هر دو نوع تولیدات محلی و ظروف وارداتی از سایر فرهنگ‌ها می‌شوند. شاخص‌ترین نوع سفال بومی اتروسکی، "بوکرو" (Bucchero) نام دارد. این سفال مشخصاً به رنگ سیاه یا خاکستری تیره و براق، هم در سطح خارجی و هم در داخل بدنه (مغز سفال)، شناخته می‌شود. این رنگ سیاه یکنواخت در نتیجه یک فرآیند پخت خاص در کوره با اتمسفر کاهنده (کمبود اکسیژن) به دست می‌آمد. تولید سفال بوکرو از اوایل قرن هفتم پیش از میلاد آغاز شد و تا قرن پنجم پیش از میلاد و حتی پس از آن ادامه یافت. نمونه‌های اولیه بوکرو، معروف به "بوکرو سوتیله" (bucchero sottile)، دارای دیواره‌های بسیار نازک (گاهی تنها 1 تا 2 میلیمتر)، سطحی بسیار صیقلی و براق، و اغلب با تزئینات کنده‌کاری شده یا برجسته ظریف بودند و کیفیت فنی بسیار بالایی را نشان می‌دهند. شواهد جدید باستان‌شناسی، به‌ویژه از حفاری‌های دانشگاه میلان در منطقه سیویتا (شهر باستانی تارکوینیا)، نشان می‌دهد که تولید بوکرو در تارکوینیا احتمالاً از فناوری و انواع سفال خمیره زبر (impasto) در نیمه اول قرن هفتم پیش از میلاد توسعه یافته است، که این امر نقش تارکوینیا را به عنوان یکی از مراکز اولیه و مهم تولید این نوع سفال برجسته می‌کند.

علاوه بر سفال بوکرو، مقابر تارکوینیا حاوی تعداد زیادی سفال وارداتی از مناطق مختلف مدیترانه بودند. این امر نشان‌دهنده شبکه تجاری گسترده و فعال اتروسک‌هاست. در میان سفال‌های وارداتی، گلدان‌های نقاشی‌شده یونانی، به‌ویژه از مراکز تولیدی مهمی مانند کورینت (در قرن هفتم و اوایل قرن ششم پیش از میلاد) و آتن (سفال با نقوش سیاه و سپس با نقوش قرمز، از اواخر قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد)، فراوان یافت شده‌اند. همچنین، ظروف سفالی و سایر اشیاء از مصر (مانند گلدان مشهور بوخوریس از سلسله 24 فراعنه مصر که در یکی از مقابر تارکوینیا کشف شده) و فنیقیه نیز در میان یافته‌ها دیده می‌شوند.

این سفالینه‌ها، چه تولیدات محلی و چه وارداتی، اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار باستان‌شناسان قرار می‌دهند. آنها به گاه‌نگاری دقیق‌تر مقابر و لایه‌های باستانی کمک می‌کنند، شواهدی از روابط تجاری و فرهنگی اتروسک‌ها با سایر تمدن‌ها ارائه می‌دهند، و همچنین بینش‌هایی در مورد زندگی روزمره، از جمله ظروف مورد استفاده در ضیافت‌ها، آشامیدنی‌ها، و آیین‌های مذهبی و تدفین، فراهم می‌آورند. مطالعه فنی و شیمیایی سفال بوکرو، مانند آنالیز ترکیب خاک رس و روش‌های پخت که در تحقیقات اخیر انجام شده ، می‌تواند به شناسایی دقیق‌تر مراکز تولید، تشخیص کارگاه‌های مختلف، بازسازی تکنیک‌های ساخت، و ردیابی مسیرهای تجاری و توزیع این نوع سفال در اتروریا و فراتر از آن کمک کند. این نشان می‌دهد که چگونه باستان‌شناسی مدرن با بهره‌گیری از روش‌های علمی پیشرفته، به پرسش‌های تاریخی و فرهنگی پاسخ می‌دهد و الگوهای اقتصادی و اجتماعی در تمدن اتروسک را روشن‌تر می‌سازد.

  • جواهرات، ابزارآلات و سایر اشیاء همراه مردگان

مقابر اتروسکی، به‌ویژه آرامگاه‌های متعلق به طبقات اشرافی و ثروتمند، اغلب سرشار از جواهرات گرانبها و اشیاء زینتی بوده‌اند که نشان‌دهنده ثروت، جایگاه اجتماعی و ذوق هنری صاحبان آنهاست. اتروسک‌ها در هنر زرگری استاد بودند و جواهراتی از طلا با استفاده از تکنیک‌های بسیار پیچیده و ظریفی مانند گرانولیشن (دانه‌کاری، یعنی ایجاد نقوش با استفاده از دانه‌های بسیار ریز طلا) و فیلیگران (ملیله‌کاری، یعنی استفاده از مفتول‌های نازک طلا برای ایجاد طرح‌های توری‌مانند) می‌ساختند. این جواهرات شامل انواع گوشواره‌ها، گردنبندها، دستبندها، انگشترها، سنجاق سینه‌ها (فیبولا)، و همچنین "بولا" (bulla) ها، که آویزهای گلابی‌شکل یا مدور و توخالی بودند و احتمالاً برای نگهداری عطر یا مواد خوشبوکننده یا به عنوان طلسم استفاده می‌شدند، می‌گردید. این تکنیک‌های پیچیده زرگری ریشه در سنت‌های هنری خاور نزدیک و یونان شرقی داشتند و صنعتگران اتروسک با مهارت آنها را آموخته و به کمال رسانده بودند.

علاوه بر جواهرات، اشیاء دیگری نیز به عنوان پیشکش یا وسایل مورد نیاز متوفی در زندگی پس از مرگ، همراه او دفن می‌شدند. این اشیاء شامل لوازم آرایشی و بهداشتی (مانند جعبه‌های کوچک نگهداری مواد آرایشی، شانه‌ها، و عطردان‌ها)، ابزارهای مربوط به حرفه یا فعالیت‌های روزمره متوفی، و سلاح (مانند شمشیر، نیزه، و سپر برای جنگجویان) می‌شدند. آینه‌های برنزی نیز از جمله یافته‌های بسیار رایج در مقابر اتروسکی، به‌ویژه مقابر زنان، هستند. این آینه‌ها معمولاً دارای یک سطح صیقلی برای بازتاب تصویر و یک پشت حکاکی‌شده با صحنه‌های اساطیری یا تزئینی بودند.

این اشیاء همراه مردگان، نه تنها نشان‌دهنده باور عمیق اتروسک‌ها به تداوم نوعی از زندگی پس از مرگ و نیاز به این وسایل در آن جهان است، بلکه اطلاعات ارزشمندی در مورد ثروت، جایگاه اجتماعی، جنسیت، و حتی هویت فردی متوفی و خانواده‌اش در اختیار ما قرار می‌دهند. آنها همچنین گواهی بر مهارت بالای صنعتگران اتروسک در کار با مواد مختلف مانند فلز، سفال، استخوان، و کهربا هستند. نوع و کیفیت این اشیاء می‌تواند نشان‌دهنده تغییرات در ثروت و قدرت شهر تارکوینیا در طول دوره‌های مختلف تاریخی و همچنین گستردگی روابط تجاری آن با سایر فرهنگ‌ها باشد؛ به عنوان مثال، کشف اشیائی ساخته شده از مواد وارداتی مانند کهربا (از منطقه بالتیک) یا عاج (از آفریقا یا خاور نزدیک) ، گواهی بر این ارتباطات گسترده است. این جواهرات و اشیاء به عنوان یکی از شاخص‌های مهم تبادلات فرهنگی، تجاری و انتقال فناوری در سراسر مدیترانه باستان عمل می‌کنند.

  • نقش موزه ملی باستان‌شناسی تارکوینیا

موزه ملی باستان‌شناسی تارکوینیا، که در کاخ ویته‌لسکی (Palazzo Vitelleschi)، یک بنای تاریخی زیبا از قرن پانزدهم میلادی، در قلب شهر تارکوینیا قرار دارد، نقش حیاتی و مرکزی در حفظ، مطالعه و نمایش میراث گرانبهای تمدن اتروسک در این منطقه ایفا می‌کند. این موزه مجموعه بسیار وسیع و متنوعی از یافته‌های باستان‌شناسی را که از حفاری‌های متعدد در نکروپولیس مونته‌روزی و همچنین از محوطه شهر باستانی تارکوینیا (سیویتا) به دست آمده‌اند، در خود جای داده است.

علاوه بر تعداد زیادی از تابوت‌دان‌های سنگی و سفالی، انواع سفالینه‌های بوکرو و وارداتی، و مجموعه‌ای از جواهرات و اشیاء برنزی که پیشتر به آنها اشاره شد، این موزه میزبان برخی از نقاشی‌های دیواری است که به دلیل اهمیت یا برای حفاظت بهتر، از دیوارهای مقابر اصلی جدا شده و به فضای کنترل‌شده موزه منتقل شده‌اند. از جمله این نقاشی‌ها می‌توان به بخش‌هایی از مقبره تری‌کلینیوم، مقبره ارابه‌ها (Tomba delle Bighe)، مقبره بازی‌های المپیک (Tomba delle Olimpiadi)، و مقبره کشتی (Tomba della Nave) اشاره کرد. یکی از شاخص‌ترین و مشهورترین آثار موزه، نقش برجسته تراکتای "اسب‌های بالدار" (Cavalli Alati) است. این اثر هنری باشکوه، که زمانی بخشی از تزئینات شیروانی معبد بزرگ آرا دلا رجینا (Ara della Regina) در شهر باستانی تارکوینیا بوده و قدمت آن به قرن چهارم پیش از میلاد می‌رسد، نمونه‌ای از مهارت فوق‌العاده اتروسک‌ها در مجسمه‌سازی با تراکتا در مقیاس بزرگ است.

موزه ملی تارکوینیا نه تنها به عنوان یک گنجینه برای نگهداری این آثار عمل می‌کند، بلکه نقش مهمی در پژوهش‌های علمی و آموزش عمومی نیز دارد. این موزه به محققان امکان مطالعه دقیق یافته‌ها را در نزدیکی بافت اصلی کشف آنها می‌دهد و به بازدیدکنندگان فرصتی برای آشنایی با جنبه‌های مختلف تمدن اتروسک و اهمیت تارکوینیا به عنوان یکی از مراکز اصلی این تمدن فراهم می‌آورد. تمرکز این آثار ارزشمند در یک موزه محلی، برخلاف پراکندگی آنها در موزه‌های متعدد در سراسر جهان، به پژوهشگران و بازدیدکنندگان اجازه می‌دهد تا درک جامع‌تر و یکپارچه‌تری از فرهنگ مادی یک محوطه خاص اتروسکی به دست آورند و ارتباط بین یافته‌های مختلف (مانند نقاشی‌های مقابر، اشیاء تدفین شده همراه آنها، و آثار معماری معابد) را بهتر درک کنند. این امر همچنین به اهمیت میراث فرهنگی در سطح محلی و منطقه‌ای تأکید می‌کند و نقش جامعه محلی را در حفاظت و معرفی آن برجسته می‌سازد.

  • تاریخچه اکتشافات و پژوهش‌های باستان‌شناسی در تارکوینیا

  • از نخستین کشفیات تا کاوش‌های علمی مدرن

نکروپولیس‌های تارکوینیا و شهر باستانی مرتبط با آن، از قرن‌ها پیش شناخته شده بودند و جذابیت آنها توجه مسافران، هنرمندان و عتیقه‌جویان را به خود جلب کرده بود. حتی هنرمند بزرگ دوره رنسانس، میکل‌آنژ، از تارکوینیا بازدید کرده و طرحی مرتبط با آثار اتروسکی این منطقه در آرشیو بوناروتی در فلورانس از او باقی مانده است. این نشان می‌دهد که حتی در آن زمان نیز بقایای این تمدن باستانی مورد توجه بوده است. با این حال، کاوش‌های باستان‌شناسی به معنای علمی‌تر آن، از قرن نوزدهم میلادی در منطقه سیویتا (محل شهر باستانی تارکوینیا) آغاز شد. در نیمه اول قرن بیستم، باستان‌شناس ایتالیایی، پیترو رومانلی، نقش مهمی در شناسایی دقیق‌تر سیویتا به عنوان یک شهر بزرگ اتروسکی و کشف بخش‌هایی از دیوارهای دفاعی و معبد آرا دلا رجینا ایفا کرد. تاریخچه طولانی اکتشافات در تارکوینیا، نشان‌دهنده جذابیت پایدار و اهمیت بی‌بدیل این محوطه در مطالعه تمدن اتروسک است.

  • نقش باستان‌شناسان و نهادهای تحقیقاتی برجسته

در طول دهه‌های متمادی، تعداد زیادی از باستان‌شناسان، محققان و نهادهای تحقیقاتی در کاوش، مطالعه و حفاظت از میراث اتروسکی تارکوینیا نقش داشته‌اند. از میان آنها، به چند چهره و پروژه برجسته می‌توان اشاره کرد:

  • کارلو مائوریلیو لریچی (Carlo Maurilio Lerici): او یک مهندس و صنعتگر ایتالیایی بود که در دهه‌های 1950 و 1960 میلادی، با علاقه شخصی و با استفاده از تخصص مهندسی خود، روش‌های نوین ژئوفیزیکی (مانند سنجش مقاومت الکتریکی خاک) را برای شناسایی و مکان‌یابی مقابر زیرزمینی در نکروپولیس مونته‌روزی در تارکوینیا به کار گرفت. یکی از نوآوری‌های مهم او، استفاده از یک پریسکوپ خاص (معروف به پریسکوپ نیستری) بود که امکان می‌داد قبل از انجام هرگونه حفاری، از طریق یک سوراخ کوچک، به داخل مقبره نگاه کرده و وضعیت نقاشی‌ها و محتویات آن را ارزیابی کنند. این روش غیرتهاجمی، منجر به کشف چندین مقبره نقاشی‌شده جدید، از جمله مقبره تازیانه (Tomba della Fustigazione) در سال 1960 شد و به حفاظت بهتر از آنها کمک کرد. بنیاد تحقیقاتی که او تأسیس کرد (Fondazione Ing. C. M. Lerici)، همچنان در زمینه کاربرد روش‌های علمی در باستان‌شناسی فعال است. نقش لریچی نمونه‌ای بارز از چگونگی کمک فناوری‌های سایر رشته‌ها به پیشرفت در باستان‌شناسی است؛ نوآوری او نه تنها به اکتشافات مهمی منجر شد، بلکه به حفاظت بهتر از این میراث شکننده نیز کمک کرد.

  • ماسیمو پالوتینو (Massimo Pallottino): او بدون شک یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین باستان‌شناسان و اتروسک‌شناسان قرن بیستم بود. پالوتینو اساساً رشته مدرن اتروسکولوژی را در ایتالیا و جهان پایه‌گذاری کرد و بسیاری از متخصصان برجسته نسل بعدی را آموزش داد. کتاب او "اتروسکولوژی" (Etruscologia)، که اولین بار در سال 1942 منتشر شد، همچنان به عنوان یک کتاب درسی و مرجع مهم برای دانشجویان و محققان این رشته مورد استفاده قرار می‌گیرد. پالوتینو در تأسیس موسسه ملی مطالعات اتروسکی و ایتالیک (Istituto Nazionale di Studi Etruschi e Italici) و مجله معتبر آن "Studi Etruschi" نقش اساسی داشت. تحقیقات او طیف وسیعی از موضوعات، از جمله هنر، فرهنگ، زبان، و خاستگاه اتروسک‌ها و روابط آنها با روم اولیه را در بر می‌گرفت. او در کاوش‌های مهمی مانند کشف پلاک‌های طلایی پیرگی (Pyrgi plaques) با کتیبه‌های دوزبانه اتروسکی-فنیقی، که به درک بهتر زبان اتروسکی کمک کرد، نقش داشت. پالوتینو، با درک عمیق خود از هنر اتروسکی، نکروپولیس نقاشی‌شده مونته‌روزی در تارکوینیا را "فصل اول تاریخ نقاشی ایتالیا" نامیده است، که بیانگر اهمیت فوق‌العاده این آثار در تاریخ هنر است.

  • پروژه تارکوینیا (دانشگاه میلان): از اوایل دهه 1980 میلادی، دانشگاه میلان یک پروژه تحقیقاتی و حفاری جامع و بلندمدت را در محوطه باستانی تارکوینیا آغاز کرد. این پروژه، که همچنان ادامه دارد، شامل حفاری‌های گسترده و مطالعات دقیق در بخش‌های مختلف شهر باستانی (سیویتا)، به‌ویژه در "مجموعه یادمانی" (monumental complex) که یک منطقه مقدس باستانی با کاربری مذهبی و عمومی بوده، و همچنین در محوطه معبد بزرگ آرا دلا رجینا (Ara della Regina) بوده است. این حفاری‌ها، که توسط اساتید برجسته‌ای مانند ماریا بونگی جووینو (M. Bonghi Jovino) و جیووانا بانیاسکو جیانی (G. Bagnasco Gianni) هدایت شده‌اند، لایه‌های سکونتی و آیینی متعددی را از قرن دهم پیش از میلاد (دوره ویلانوایی) تا دوره امپراتوری روم آشکار کرده‌اند. این پروژه به درک بهتر تداوم و تحول فعالیت‌های مذهبی، اجتماعی و شهری در تارکوینیا در طول یک دوره زمانی بسیار طولانی کمک شایانی نموده است.

فعالیت این افراد و نهادها، و بسیاری دیگر که در اینجا ذکر نشدند، نشان‌دهنده پیشرفت قابل توجه در روش‌های باستان‌شناسی، از کاربرد فناوری‌های نوین تا تحلیل‌های دقیق سبکی و تاریخی، و همچنین عمق و گستردگی تحقیقات انجام‌شده در تارکوینیا است. این تلاش‌ها نشان می‌دهد که درک محوطه‌های پیچیده‌ای مانند تارکوینیا نیازمند همکاری بین رشته‌های مختلف (مانند باستان‌شناسی، تاریخ هنر، زبان‌شناسی، علوم طبیعی، و مهندسی) و اجرای پروژه‌های تحقیقاتی بلندمدت و پایدار است.

  • اکتشافات نوین و چشم‌اندازهای آتی پژوهش

با وجود قرن‌ها تحقیق و کاوش، پتانسیل پژوهشی نکروپولیس تارکوینیا و شهر باستانی آن هنوز به پایان نرسیده است و اکتشافات جدید همچنان می‌توانند به درک ما از این تمدن شگفت‌انگیز بیفزایند. نمونه بارز این امر، کشف یک مقبره نقاشی‌شده جدید (با شماره شناسایی 6438، که به یادبود فرانکو آدامو، مرمتگر برجسته نقاشی‌های اتروسکی، مقبره فرانکو آدامو نامگذاری شده) در اواخر سال 2022 (که خبر آن به طور رسمی در اوایل سال 2025 منتشر شد) در نکروپولیس مونته‌روزی است. این مقبره که به اواسط قرن پنجم پیش از میلاد تاریخ‌گذاری شده است، دارای نقاشی‌هایی از صحنه‌های رقص و همچنین یک صحنه بی‌سابقه از یک کارگاه صنعتگری (احتمالاً فلزکاری) است. این اولین مقبره نقاشی‌شده با کتیبه تصویری (figurative frieze) است که در حدود یک قرن اخیر در تارکوینیا کشف شده است.

این مقبره در زیر یک مقبره قدیمی‌تر حفر شده بود و متأسفانه در دوران باستان مورد غارت قرار گرفته و اشیاء همراه متوفی از آن ربوده شده‌اند. با این حال، نقاشی‌های دیواری آن به طرز قابل توجهی باقی مانده‌اند و اطلاعات جدیدی در مورد هنر و شاید زندگی اقتصادی اتروسک‌ها ارائه می‌دهند. هر کشف جدیدی مانند مقبره 6438، می‌تواند به بازنگری و تعمیق درک ما از جنبه‌های مختلف تمدن اتروسک، از جمله هنر، آیین‌ها، باورها، و حتی ساختار اجتماعی و اقتصادی آنها منجر شود. صحنه کارگاه صنعتگری در این مقبره یک شمایل‌نگاری تقریباً بی‌سابقه در هنر مقبره‌ای اتروسک است و می‌تواند به فعالیت‌های اقتصادی یا حرفه خانواده متوفی اشاره داشته باشد. این امر درک ما را از آنچه اتروسک‌ها برای جاودانگی و نمایش هویت خود در جهان پس از مرگ مهم می‌دانستند، گسترش می‌دهد و نشان می‌دهد که مضامین نقاشی‌های مقابر ممکن است حتی متنوع‌تر از آن چیزی باشد که تاکنون تصور می‌شد. چنین اکتشافاتی همچنین بر اهمیت ادامه پژوهش‌های میدانی و حفاظت دقیق از این محوطه برای نسل‌های آینده تأکید می‌کنند.

  • نکروپولیس تارکوینیا: میراثی جهانی برای بشریت

  • معیارهای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو (به همراه نکروپولیس چروتری)

نکروپولیس‌های اتروسکی چروتری (باندیتاچیا) و تارکوینیا (مونته‌روزی) در سال 2004 به طور مشترک بر اساس سه معیار کلیدی (i)، (iii)، و (iv) در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند. این معیارها به وضوح ارزش جهانی استثنایی این دو محوطه را به عنوان نمایندگان برجسته تمدن اتروسک نشان می‌دهند :

  • معیار (i): شاهکار نبوغ خلاق بشری. بر اساس این معیار، نقاشی‌های دیواری وسیع و باشکوه تارکوینیا به دلیل کیفیت فرمی برجسته، رنگ‌های زنده، و محتوای غنی و متنوعشان که جنبه‌های مختلفی از زندگی روزمره، مرگ، و باورهای مذهبی و اساطیری اتروسک‌های باستان را به شیوه‌ای هنرمندانه آشکار می‌کنند، استثنایی و منحصربه‌فرد تلقی می‌شوند. به طور مکمل، نکروپولیس چروتری نیز در یک زمینه تدفینی، همان طرح‌های پیچیده شهرسازی و الگوهای معماری را که در یک شهر باستانی اتروسکی مورد استفاده قرار می‌گرفته، به طور استثنایی گواهی و بازنمایی می‌کند.

  • معیار (iii): گواهی بی‌نظیر یا حداقل استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته. این دو نکروپولیس در کنار یکدیگر، گواهی منحصربه‌فرد و استثنایی بر تمدن باستانی اتروسک هستند؛ تمدنی که به عنوان تنها نوع تمدن شهری در ایتالیای پیشارومی شناخته می‌شود و نقش مهمی در تاریخ منطقه ایفا کرده است. علاوه بر این، تصویرسازی دقیق و زنده زندگی روزمره در مقابر نقاشی‌شده، که بسیاری از آنها به عنوان کپی‌هایی از خانه‌های مسکونی اتروسکی با جزئیات معماری طراحی شده‌اند، گواهی بی‌بدیلی بر این فرهنگ باشکوه اما تا حد زیادی ناپدید شده، ارائه می‌دهد.

  • معیار (iv): نمونه‌ای برجسته از نوعی بنا، مجموعه معماری یا فناوری یا منظره که مرحله یا مراحل مهمی از تاریخ بشر را نشان دهد. بسیاری از مقابر موجود در تارکوینیا و چروتری، انواعی از ساختمان‌ها و ساختارهای معماری (به‌ویژه معماری تدفینی) را نشان می‌دهند که دیگر به هیچ شکل دیگری در جهان باقی نمانده‌اند. این گورستان‌ها، که به عنوان کپی‌هایی از طرح‌های شهرسازی و معماری مسکونی اتروسکی عمل می‌کنند، از اولین و مهم‌ترین نمونه‌های موجود از این نوع در کل منطقه مدیترانه به شمار می‌روند.

ثبت مشترک نکروپولیس‌های تارکوینیا و چروتری در فهرست میراث جهانی نشان می‌دهد که این دو سایت، اگرچه هر یک ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارند (تارکوینیا بیشتر به خاطر نقاشی‌های دیواری و چروتری به خاطر معماری مقابر تومولوس و طرح شهری نکروپولیسش شهرت دارد)، اما در واقع مکمل یکدیگرند و با هم تصویر بسیار کامل‌تر و جامع‌تری از فرهنگ تدفین، هنر، معماری، شهرسازی و در نهایت جهان‌بینی تمدن اتروسک ارائه می‌دهند. یونسکو با این اقدام، ارزش ترکیبی این دو سایت را برای ارائه یک تصویر چندوجهی از این تمدن باستانی به رسمیت شناخته است. این ثبت مشترک تأکید می‌کند که درک عمیق تمدن اتروسک نیازمند بررسی جنبه‌های متعدد و متنوع آن است و این دو نکروپولیس، هر یک با نقاط قوت خاص خود، با هم یک "کل" بزرگتر و معنادارتر را تشکیل می‌دهند که به ما امکان می‌دهد تا به طور کامل‌تری به دنیای شگفت‌انگیز و پیچیده اتروسک‌ها نزدیک شویم.

  • اهمیت جهانی محوطه

نکروپولیس‌های اتروسکی چروتری و تارکوینیا، فراتر از اهمیت ملی برای ایتالیا، دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. آنها تنها گواهی مهم و گسترده از جمعیتی هستند که اولین فرهنگ شهری را در غرب مدیترانه ایجاد کردند و برای حدود 700 سال، از قرن هشتم تا اول پیش از میلاد، در بخش وسیعی از ایتالیای مرکزی، از شمال لاتیوم تا توسکانی، دوام آوردند و تأثیرات عمیقی بر فرهنگ‌های بعدی، از جمله فرهنگ روم، گذاشتند. به طور خاص، نقاشی‌های دیواری مقابر تارکوینیا، به دلیل کیفیت هنری، گستردگی زمانی، و تنوع مضامین، تنها گواه عمده و دست اول از سنت بزرگ نقاشی کلاسیک دوران پیشارومی در کل حوضه مدیترانه محسوب می‌شوند. این بیانیه‌ها که در اسناد یونسکو نیز منعکس شده‌اند، بر جایگاه منحصربه‌فرد و غیرقابل جایگزین تارکوینیا در تاریخ هنر و تمدن جهانی تأکید دارند.

  • چالش‌های حفاظت و مدیریت

حفاظت از چنین محوطه باستانی وسیع، پیچیده و حساسی مانند نکروپولیس تارکوینیا، یک چالش مداوم و چندوجهی است که نیازمند تلاش‌های هماهنگ و منابع قابل توجه است. مهم‌ترین تهدیدات و اقدامات حفاظتی و مدیریتی مرتبط با این محوطه عبارتند از:

  • تهدیدات:

    • عوامل محیطی و تغییرات آب و هوایی: مقابر نقاشی‌شده زیرزمینی به شدت به تغییرات رطوبت نسبی و دما حساس هستند. افزایش رطوبت می‌تواند منجر به رشد کپک و قارچ و آسیب به نقاشی‌ها شود، در حالی که خشکی بیش از حد نیز می‌تواند باعث ترک خوردن و جدا شدن لایه گچ و رنگ شود. تابش مستقیم نور خورشید (در صورت باز بودن ورودی‌ها)، تجمع گرد و غبار، نفوذ آب باران یا بالا آمدن سطح آب‌های زیرزمینی، رشد آفات و میکروارگانیسم‌ها، وقوع طوفان‌های شدید و تغییرات ناگهانی دما، و همچنین خطر آتش‌سوزی در فصول خشک (به دلیل پوشش گیاهی اطراف نکروپولیس)، همگی از تهدیدات جدی برای این محوطه هستند که با تغییرات آب و هوایی جهانی تشدید می‌شوند.
    • گردشگری: اگرچه گردشگری برای افزایش آگاهی عمومی و تأمین بخشی از منابع مالی ضروری است، اما حضور بازدیدکنندگان در داخل مقابر می‌تواند به تغییرات نامطلوب در شرایط حرارتی و رطوبتی منجر شود و همچنین خطر آسیب‌های فیزیکی تصادفی را افزایش دهد.
    • ساخت و ساز غیرقانونی: گزارش‌هایی از ساخت و سازهای غیرمجاز در منطقه حائل نکروپولیس، به‌ویژه در زمین‌های کشاورزی اطراف، وجود دارد که می‌تواند به چشم‌انداز تاریخی و یکپارچگی محوطه آسیب برساند.
    • غارت و حفاری‌های غیرمجاز: اگرچه مقابر اصلی و شناخته‌شده تحت محافظت قرار دارند، اما وسعت زیاد نکروپولیس و وجود تعداد زیادی مقبره که هنوز به طور کامل کاوش یا محافظت نشده‌اند، آنها را در معرض خطر غارت و حفاری‌های غیرمجاز توسط سودجویان قرار می‌دهد. کشف اخیر مقبره 6438 نیز پس از شناسایی حفره‌هایی که نشان از فعالیت‌های قبلی داشت، انجام شد و عملیات حفاری و حفاظت اولیه با محرمانگی کامل برای جلوگیری از دسترسی غارتگران صورت گرفت.
  • اقدامات حفاظتی و مدیریتی:

    • چارچوب قانونی: قوانین ملی ایتالیا، به‌ویژه فرمان قانونی شماره 42/2004 (کد میراث فرهنگی و منظر)، و همچنین قوانین منطقه‌ای، چارچوب قانونی محکمی برای حفاظت از میراث فرهنگی، از جمله نکروپولیس تارکوینیا، فراهم می‌کنند. کل محوطه اصلی و منطقه حائل آن به عنوان "منطقه مورد علاقه باستان‌شناسی" اعلام شده و تحت شدیدترین قوانین حفاظتی قرار دارد. هرگونه فعالیت ساختمانی یا حفاری در این مناطق نیازمند مجوز رسمی از وزارت فرهنگ است.
    • پارک باستان‌شناسی چروتری و تارکوینیا: این پارک باستان‌شناسی که در سال 2021 تأسیس شده و از سال 2022 به طور رسمی عملیاتی شده است، به عنوان نهاد اصلی مسئول هماهنگی و اجرای کلیه اقدامات حفاظتی، مدیریتی، پژوهشی و معرفی برای هر دو سایت میراث جهانی چروتری و تارکوینیا عمل می‌کند.
    • برنامه مدیریت: یک برنامه مدیریت جامع برای این سایت‌ها تدوین شده است که شامل برنامه‌های عملیاتی مشخصی برای افزایش دانش و پژوهش، حفاظت و مرمت، ارتقاء و معرفی میراث فرهنگی، توسعه اقتصادی پایدار مرتبط با گردشگری، و همچنین ترویج فرهنگی، آموزش و افزایش آگاهی عمومی است. البته، با توجه به پویایی شرایط و ظهور چالش‌های جدید، نیاز به به‌روزرسانی و بازنگری دوره‌ای این برنامه مدیریت احساس می‌شود.
    • کنترل دسترسی و نظارت محیطی: برای حفاظت از نقاشی‌های دیواری شکننده، دسترسی به داخل بسیاری از مقابر نقاشی‌شده محدود شده و بازدیدکنندگان تنها از طریق درهای شیشه‌ای محافظ می‌توانند آنها را مشاهده کنند. همچنین، سیستم‌های تهویه مطبوع، کنترل رطوبت، و روشنایی با حرارت کم در داخل مقابر نصب شده‌اند تا شرایط محیطی پایداری را حفظ کنند. وضعیت مقابر به طور مداوم توسط کارشناسان نظارت می‌شود.
    • مرمت و حفاظت علمی: مرمت نقاشی‌های دیواری و سایر آثار باستانی یک فرآیند مداوم و تخصصی است. در گذشته (دهه 1960 میلادی) برخی از نقاشی‌ها برای حفاظت بهتر از دیوارهای مقابر جدا شده و به موزه‌ها منتقل شدند، اما این عمل به دلیل آسیب‌های احتمالی به بافت اصلی و از دست رفتن یکپارچگی اثر، دیگر انجام نمی‌شود. در پروژه‌های مرمتی اخیر، از فناوری‌های پیشرفته‌ای مانند تصویربرداری چندطیفی برای تجزیه و تحلیل رنگدانه‌ها و بازیابی رنگ‌های از دست رفته یا تغییر یافته استفاده می‌شود.
    • مالکیت زمین: بخش‌هایی از نکروپولیس وسیع مونته‌روزی هنوز در مالکیت خصوصی قرار دارد و دولت ایتالیا در تلاش است تا این اراضی را به تدریج تملک کرده و تحت مدیریت کامل دولتی قرار دهد تا حفاظت یکپارچه از کل محوطه تضمین شود.

حفاظت از میراث جهانی مانند نکروپولیس تارکوینیا، یک چالش پیچیده و چندوجهی است که نیازمند تعهد بلندمدت، منابع مالی کافی، همکاری بین‌المللی، و مشارکت جامعه محلی است. یکی از چالش‌های اساسی در مدیریت چنین محوطه‌هایی، ایجاد تعادل بین نیاز به حفاظت دقیق و علمی (که گاهی مستلزم محدود کردن دسترسی عمومی است) و تمایل به اشتراک‌گذاری این میراث گرانبها با جهان (از طریق گردشگری، آموزش و پژوهش) است. راهبردهای اتخاذ شده در تارکوینیا، مانند استفاده از درهای شیشه‌ای محافظ، کنترل تعداد بازدیدکنندگان، و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین در مرمت و معرفی مجازی، تلاشی برای ایجاد این تعادل حساس و تضمین بقای این گنجینه برای نسل‌های آینده است.

  • نتیجه‌گیری: تارکوینیا، میراثی زنده از گذشته

نکروپولیس مونته‌روزی در تارکوینیا، با مقابر نقاشی‌شده شگفت‌انگیز و گنجینه‌های باستان‌شناسی منحصربه‌فرد خود، نه تنها یک گورستان باستانی، بلکه پنجره‌ای زنده و پویا به جهان گمشده تمدن اتروسک است. این محوطه، که به درستی در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفته، گواهی بی‌بدیل از خلاقیت هنری، باورهای عمیق مذهبی، و سبک زندگی پیچیده مردمی است که نقشی اساسی در شکل‌گیری تاریخ ایتالیا و مدیترانه ایفا کردند.

نقاشی‌های دیواری تارکوینیا، با رنگ‌های زنده و مضامین متنوع خود، از ضیافت‌های باشکوه و رقص‌های پرشور گرفته تا صحنه‌های شکار، بازی‌های آیینی، و بازنمایی‌های تأمل‌برانگیز از جهان زیرین، منبعی بی‌نظیر برای درک هنر، فرهنگ و جهان‌بینی اتروسک‌ها هستند. در غیاب متون ادبی و تاریخی گسترده از خود اتروسک‌ها، این "کتاب‌های تصویری" به زبان جهانی هنر، داستان تمدنی را روایت می‌کنند که برای قرن‌ها در قلب ایتالیا شکوفا شد و سپس به تدریج در فرهنگ قدرتمند روم جذب گردید.

فراتر از نقاشی‌ها، تابوت‌دان‌های سنگی و سفالی با نقش برجسته‌های استادانه، سفالینه‌های بوکرو با جلای سیاه اسرارآمیز، جواهرات طلای نفیس با تکنیک‌های پیچیده، و سایر اشیاء همراه مردگان، هر یک به نوبه خود، قطعه‌ای از پازل بزرگ تمدن اتروسک را تکمیل می‌کنند و شواهدی از مهارت صنعتگران، باورهای مربوط به زندگی پس از مرگ، روابط تجاری گسترده، و ساختار اجتماعی این قوم ارائه می‌دهند.

تاریخچه طولانی اکتشافات و پژوهش‌های باستان‌شناسی در تارکوینیا، از بازدیدهای اولیه در دوره رنسانس تا کاوش‌های علمی مدرن با استفاده از فناوری‌های پیشرفته، نشان‌دهنده جذابیت پایدار و اهمیت علمی بی‌بدیل این محوطه است. تلاش‌های باستان‌شناسان برجسته‌ای مانند کارلو لریچی و ماسیمو پالوتینو، و همچنین پروژه‌های تحقیقاتی بلندمدت نهادهایی مانند دانشگاه میلان، به طور مداوم به دانش ما در مورد تارکوینیا و تمدن اتروسک افزوده است. اکتشافات نوین، مانند کشف اخیر مقبره نقاشی‌شده فرانکو آدامو، گواهی بر این است که تارکوینیا هنوز رازهای بسیاری برای آشکار ساختن در سینه دارد.

با این حال، حفاظت از این میراث گرانبها در برابر تهدیدات متعدد محیطی، انسانی و طبیعی، یک چالش بزرگ و مستمر است. تلاش‌های حفاظتی و مدیریتی که توسط مقامات ایتالیایی و با همکاری نهادهای بین‌المللی صورت می‌گیرد، برای تضمین بقای این محوطه برای نسل‌های آینده حیاتی است.

در نهایت، نکروپولیس تارکوینیا نه تنها یادبودی از گذشته، بلکه میراثی زنده است که همچنان با ما سخن می‌گوید. این محوطه به ما یادآوری می‌کند که چگونه هنر می‌تواند فراتر از زمان و زبان، داستان انسان‌ها، باورها، و فرهنگ‌ها را روایت کند و چگونه مطالعه گذشته می‌تواند به درک عمیق‌تر ما از خودمان و جایگاه‌مان در تاریخ بشریت کمک نماید. تارکوینیا، با تمام شکوه و اسرارش، همچنان به الهام بخشیدن به محققان، هنرمندان، و بازدیدکنندگان از سراسر جهان ادامه خواهد داد.

انتشار: 13 خرداد 1404 بروزرسانی: 13 خرداد 1404 گردآورنده: 3ye.ir شناسه مطلب: 7733

به "نکروپولیس مونته روزی تارکوینیا: پنجره ای به جهان شگفت انگیز اتروسک ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نکروپولیس مونته روزی تارکوینیا: پنجره ای به جهان شگفت انگیز اتروسک ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید